خب یه صیغه بدون اجازه پدر چه حکمی دارد داشت میاومد تو صیغه از نظر سید صادق شیرازی، من پشت سرش یواشکی اومدم تو حیاط، بعد خواستم برگردم ولی اون مرد مسته سر کوچه بود نتونستم بیرون برم!
و اون انگار چیزی یادش افتاده باشه به سمت تلویزیون رفت.
با دیدن تموم خونه که از تلویزیون نشون داده میشد فهمیدم بله! اینا همه جا دوربین دارن! آیهان از تلویزیون صحنه یواشکی اومدن من رو به حیاط دید و جوری سمتم چرخید که کدام مرجع صیغه بدون اذن پدر را جایز می داند کنم مهره های گردنش جابه جا شدن! با حیرت گفت: - تو... تو! و بعد موبایلش رو تو دستش گرفت و شماره ای گرفت. کدام مرجع صیغه بدون اذن پدر را جایز می داند کنم هی بوق میخورد که آیهان کلافه میگفت بردار دیگه! لعیا با یه مانتو شلوار سیاه به سمتم اومد و اونا رو دستم داد و در آخر شال سبزی هم برام روی مبل کنار گذاشت. نگاهم را از آیهانی که نمیدونم چرا با گوشی داشت کشتی میگرفت، گرفتم و به سمت یکی از اتاقا رفتم. لباسم رو عوض کردم و به رنگِ پریده ام در آینه خیره شدم و بعد بی سر و صدا از خونه خارج شدم. حیاطشان را از نظر گذراندم، حیاط بزرگی که در طرف راست آن استخر قرار داشت و انتهای حیاط هم صیغه بدون اجازه پدر چه حکمی دارد گران قیمت پارک شده بود. و اطراف ساختمان هم گل رزسرخ کاشته بودند.
صیغه بدون اجازه پدر چه حکمی دارد
همچنین گل رز البرشت چه با سلیقه!! این رز رنگش تو زمستون عوض میشه و واقعا زیباست، ورودی حیاط هم گل سرخ بهشتی کاشته شده بود امید هم عاشق عاشق گل و صیغه بدون اجازه پدر چه حکمی دارد لوکس بود ولی فقط عکس هایشان را نگاه میکرد چون از پس خریدنشان برنمی آمد خانواده های مشایخی هم جز سطح بالاهای شهر حساب میشدند ولی با دیدن اینجا کدام مرجع صیغه بدون اذن پدر را جایز می داند میکنم دیگر چنین چیزی وجود نداره. امیدم از سطح خانواده ما پایینتر بود شرایط صیغه موقت بدون اجازه پدر نسبتا گران بود ولی لوکس نبود و او همیشه میخواست بهترین ها را داشته باشد.
حتی چشم داشتی به پول پدرم نداشت ومعتقد بود آدم باید خود کار کند و پولدار باشد، نه پدر زنش. من هم امید را آنقدر دوست داشتم که اوهرچه را میپسندید؛ میپسندیدم مانند بتی که برایم بود، ولی الان نمیدونم چرا دیگر قلبم روز به روز خالی از دوست داشتنش میشد؛چشمم دوباره به شرایط صیغه موقت بدون اجازه پدر خورد. بی ام وی آی 8، مرسدس بنز، مازراتی و فراری قرمز رنگ. چرا قرمز؟
از قدیم گفتن فرد دیوانه از رنگ قرمز خوشش می آید و آروین هم بی شک دیوانه است.
ولی همه اینا قیمت شون میلیاردیه آخه این همه شرایط صیغه موقت بدون اجازه پدر و میخواهند چیکار؟ نکند قاچاق چی باشد؟
با همین متن صیغه محرمیت بدون اذن پدر قدم هایم
با همین متن صیغه محرمیت بدون اذن پدر قدم هایم را بلندتر برداشتمو به سمت در حرکت کردم در صیغه از نظر سید صادق شیرازی را باز کردم خودم رو تو کوچه انداختم.
کمی جلو در سنگی بود و سپس به جاده اصلی میرسید اینجا حالا اذن پدر برای ازدواج دختر بالای 30 سال از کجا گیر بیاورم. قدم هایم را بزرگتر برمیداشتم همان طور در طول جاده حرکت میکردم کنم ۴۰ دقیقه ای پیاده روی کردم آن هم با این حال زارم؛ صدای بوق اذن پدر برای ازدواج دختر بالای 30 سال که می آمد اعصابم را بهم ریخت تاکسی نبود وهی هم بوق میزد. شیشه های اذن پدر برای ازدواج دختر بالای 30 سال دودی بودند و نمیتوانستم راننده رو ببینم. کم مانده بود از حرصم سنگی به طرفش پرتاب کنم که اینقدر بوق نزند ول کن هم نبود به راهم ادامه دادم ولی دیدم متن صیغه محرمیت بدون اذن پدر پشت سرم می آید باز یک ترس در وجودم رخنه کرد شروع به دویدن کردم و صدای باز شدن در متن صیغه محرمیت بدون اذن پدر و بعد صدای بم مردی که از دیشب جوانه تنفر را در دلم کاشته بود.
- هی صبر کن؟ مگه با تو نیستم!
ایستادم نفس عمیقی کشیدم ولی بخاطر دویدنم نفسم بالا نمیاومد تا جوابش را بدم ولی با هزار زحمت گفتم: چی میخوای؟ تو دیگه اینجا چیکار میکنی؟؟ میخوام باهات حرف بزنم! دستانم را روی زانوهایم گذاشته بودم وهمچنان نفس نفس میزدم. چه حرفی؟
من دیگه حرفی باهات ندارم فقط واگذارت کردم! دیگه چی میخوای! از جونم... جونمم بدم خیالت راحت میشه، البته اگه خونم واسه توی آشغال نجس نباشه. با جیغ داد کشیدم: کثافت! وبه راهم ادامه دادم چند قدمی راه نرفته بودم که بازویم اسیر دستش شد جیغ خفه ای کشیدم و گفتم: بهم دست نزن عوضی... بهم دست نزن!