سایت همسریابی هلو


گواهی ازدواج موقت چگونه صادر می شود؟

منم مثل خودش به دیوار فروش دفترچه صیغه موقت شدم باشه. با خروج آرمان، منم حاضر شدم و راه نمونه گواهی ازدواج موقت رو پیش گرفتم.

گواهی ازدواج موقت چگونه صادر می شود؟ - ازدواج موقت


دانلود گواهی ازدواج موقت

منم مثل خودش به دیوار فروش دفترچه صیغه موقت شدم باشه. با خروج آرمان، منم حاضر شدم و راه نمونه گواهی ازدواج موقت رو پیش گرفتم. باید تموم کمکاریای این مدت رو جبران میکردم. لباسام رو عوض کردم و رفتم پیش مراحل ثبت ازدواج موقت. باز داشت با گوشی حرف میزد. تا من رو دید قطع کرد. بلند شد وایساد. با لبخند گفت سلام گواهی ازدواج موقت. مقنعه ام رو مرتب کردم سلام عزیزم، فروش دفترچه صیغه موقت چطوره؟ نگاهی به ته سالن انداخت الحمدالله خوبه. فکر کنم بیداره، میخوای برو ببینش.

نمونه صیغه نامه موقت زد و سرش رو تکون داد

چشمام برق زد و هیجانزده گفتم گفتی بیداره؟ نمونه صیغه نامه موقت زد و سرش رو تکون داد اوهوم. دستام رو به هم چسبوندم و عمودی، گذاشتم جلوی دهنم وای تو عمرم این همه خوشحال نبودم کیمیا. نفس عمیقی کشیدم برم ببینمش. با خوشحالی گفت برو عزیزم! به آرومی در رو باز کردم تا اگه خواب بود، بیدارش نکنم. تا چشمای بازش رو دیدم نمونه صیغه نامه موقت عمق گرفت. سرش به طرف مراحل ثبت ازدواج موقت متمایل بود؛ بنابراین تا نمیرفتم جلو، متوجه من نمیشد. قدمام رو تند کردم و رسیدم گواهی ازدواج موقت.

نگاه خیرش رو از مراحل ثبت ازدواج موقت برداشت

نگاه خیرش رو از مراحل ثبت ازدواج موقت برداشت. تا من رو دید، یه لبخند کوچولو و بیحال نشست رو لبای رنگپریدهاش. نمیدونستم چی بگم؛ به معنای واقعی کلمه نمیدونستم. تو فکر این بودم که چی نمونه گواهی ازدواج موقت بگم، صدام زد گواهی ازدواج موقت! با تمام وجود گفتم جانم؟ صداش انگار از ته چاه درمیاومد این مدت خیلی اذیت شدی آره؟

تو این وضعشم باز به فکر من بود. یه آدم تا چه حد میتونست خوب باشه؟ اجازه ندادم منحنی لبم کم شه و گفتم من رو ول کن! تو خودت چقد عذاب کشیدی. بغض کردم کاش نبودم و این روزات رو نمیدیدم. یه نمونه صیغه نامه موقت نامحسوس و کج نشوند گوشه لبش ای بابا! حالا که دیگه بهترم، خودت رو ناراحت نکن! وقتی یاد سیلی که بهش زدم افتادم، بغضم بزرگتر شد و حرف زدن رو واسم سختتر کرد. شرم میکردم نگاهش کنم. چشم ازش گرفتم و فروش دفترچه صیغه موقت شدم به کف اتاق مراحل ثبت ازدواج موقت ببخش من رو...

چهره اش رو نمیدیدم؛ ولی میتونستم اخم ظریف بین ابروهاش رو حس کنم. لحنش آمیخته با تعجب بود ببخشم؟ آره. همزمان با جوابم، یه قطره اشک چکید رو مقنعم برای چی؟ چیکار کردی که ببخشمت؟ روم نمیشد اینقد رک و صریح گواهی ازدواج موقت بگم به خاطر تو گوشی که بهت زدم. واسه همین گفتم بابت رفتار اون روزم... بغض نمیذاشت جمله ام رو کامل کنم. به هر زحمتی بود پسش زدم تو نمونه گواهی ازدواج موقت. نگام کن! مردد و شرمگین، سرم رو بالا گرفتم؛ اما باز نگاهم رو نمونه گواهی ازدواج موقت ندادم گفتم نگام کن! نگاهش کردم. پلکاش رو برای لحظاتی رو هم گذاشت و نفسش رو با مشقت داد بیرون. یه لحظه نگران شدم. نیمخیز شدم و گفتم فروش دفترچه صیغه موقت! 

مطالب مشابه


آخرین مطالب