سایت همسریابی هلو


آدرس سایت هلو holloo.xyz

holloo.xyz هنگ کرد و رو به من گفت شمیم! یعنی رویا پر؟ پر؟ اونم چه پری یهو پریدیم رو هوا و دستامون و زدیم به بهم. همسریابی هلو رفت فلشش و زد به دستگاه

آدرس سایت هلو holloo.xyz - holloo


holloo.xyz

وقتی شهریار و رویا رفتن داشتم از ذوق سکته میکردم وای ورود به همسریابی موقت هلو داره داماد میشه! حالا چی بپوشم ؟؟ رفتم با سرعت جت تو اتاق و جیغ کشیدم نفس holloo.xyz نشست سره جاش و شروع کرد به فحش دادن مرگ نفس.. درد نفس. .کوفت نفس... بترکی دختر از کدوم جنگل فرار کردی وحشی؟ رفتم نشستم کنارش و دستم رو گذاشتم رو دهنش ببند یه لحظه. ..میخوام یه چیزی بگم بنال ببینم چی میخوای بگی رویا و شهریار دارن ازدواج میکنن شمیم ؟ الان وقت این اسکل بازیاس بیشعور اسکل بازی چیه ؟ همین سی ثانیه پیش جواب مثبت و از عمو زنمو گرفتیم الانم شهریار و رویا رفتن بیرون. امشبم مهمونیه.. همسریابی هلو یه نگاه به ساعت رو عسلی انداخت و گفت شما رسم دارین ساعت 9صبح جواب بله رو از عروس میگیرین؟

holloo.xyz به جون تو راست میگم

بعدم دراز کشید.. holloo.xyz به جون تو راست میگم اصلا بیا الان باهاشون یه سلفی گرفتم ببین. گوشیم رو در اوردم و بهش نشون دادم. یکم شک کرد و گفت جون شمیم راست میگی ؟ منفجر شی که دارم مگه دروغ بگم کم نه بیشعور خب حالا. پاشو بریم پایین از خاله بپرسم ببینم راست میگی خیلی خری که باور نمیکی اینقدر سابقه ات خرابه که باور نمیکنم زد. زیر خنده رفتیم پایین. خاله و عمه و سارگل تازه بیدار شده بودن و همشون خوشحال بودن. حتما مامان و زنمو بهشون گفتن همسریابی هلو سلام کرد و رو به مامانم گفت خاله راست میگه شمیم؟ چی میگه سایت همسریابی موقت هلو؟ میگه صیغه یابی هلو و شهریار دارن مزدوج میشن؟ اره راست میگه.

الانم برین کاراتون و بکنین شب مهمونی داریم. اگه ارایشگاهی چیزی میخواین برین از الان زنگ بزنین وقت بگیرین. holloo.xyz هنگ کرد و رو به من گفت شمیم! یعنی رویا پر؟ پر؟ اونم چه پری یهو پریدیم رو هوا و دستامون و زدیم به بهم... همسریابی هلو رفت فلشش و زد به دستگاه و صداشو تا اخر زیاد کرد. بیچاره اونایی که خواب بودن. اوف اگه سایت همسریابی موقت هلو بفهمه؟!!! همسریابی هلو اومد وسط دست منو کشید و شروع کردیم به قر دادن خلاصه وقتی تموم شد با holloo.xyz نشستیم و لم دادیم رو مبل.

صیغه یابی هلو گفت چتونه؟

صیغه یابی هلو گفت چتونه؟ این وقت صبح صدای اون و بلند کردین؟ بدو بدو رفتم طرفش که بهش بگم فکر کرد میخوام بزنمش فرار کرد. سایت همسریابی موقت هلو واستا بابا نمیخوام بخورمت که. نه به تو اعتمادی نیست. بابا واستا تا بگم چی شد. اروم اروم واستاد و گفت نزدیک نیا فقط بگو چی شده باشه...ورود به همسریابی موقت هلو! خب. رویا! خب. باهم رفتن بیرون. خب شبم مهمونی داریم خب کوفت.بگیر دیگه ای بابا شهریار و صیغه یابی هلو باهم رفتن بیرون شبم مهمونی دارین این که چیز جدیدی نیست چرا.

دیشب ورود به همسریابی موقت هلو سره چی ناراحت شد!

ورود به همسریابی موقت هلو با رویا رفتن بیرون که واسه شب مهمونی اماده بشن خب دیشب ورود به همسریابی موقت هلو سره چی ناراحت شد! خب سره همون امروز واردعمل شد مشکوک گفت خب؟! هیچی دیگع موفق شد. الانم رفتن بیرون شبم مهمونیه چشماش گرد شد به جون صیغه یابی هلو راست میگم سایت همسریابی موقت هلو یهو داد زد نهال؟ مامان بهش نگاه کرد و گفت چیه چرا داد میزنی؟ امشب چه خبره؟ یه مهمونی کوچیک حالا بریم تهران یه مجلس مفصل واسه عروسم میگیرم.. برگشتم و بهش نگاه کردم. هنگ کرده بود در حد لالیگا. یهو صدای روزبه بلند شد مامان شمیم چی میگه؟ 

مطالب مشابه


آخرین مطالب