گناه داره با تعجب بهم نگاه کرد و گفت چی میگی شمیم؟؟ اون تورو تحقیر میکنه؟ اون هر غلطی کرد من نباید مثل اون باشم شمیم الان ول کن اعصابم بهم ریخت پرید وسط حرفم اگه الان نیومده بود حرفمو زده بودم. اه یه خنده ی ریز کردم و هیچی نگفتم وقتی رسیدیم تو دستمو و کشیدم بیرون و رفتم پیش نفس. وای ثبت نام در سایت صیغه ایرانیان کجایی تو ؟ واسه چی؟ هیچی نمیدونم چرا من به جای رویا استرس گرفتم. خلی تو. پس شب عروسیت چیکار میکنی؟ هیچی میمیرم به احتمال زیاد. همون جا بود که یهو کانون صیغه ایرانیان داد زد. نهال. اومدن رفتیم تو حیاط. مامان سپند دستش بود و داشت باهاش حرف میزد زنمو عمو و بابا هم رفتن جلو دست دادن و تبریک گفتن.
شهریار تیریپ اسپرت زده بود. رویا هم خیلی خوشگل شده بود ابرو هاشو برنداشته بود میخواست واسه شب مجلسش برداره که خیلی تغییر کنه. رفتم جلو و محکم شهریار و بغل کردم از ته دلم براش خوشحال بودم. واسه دوتاشون. رویا رو هم بغل کردم و بهش تبریک گفتم. رفتیم به رویا کمک کردم ماتتوشو دربیاره. نشست شهریارم کنارش مشخص بود داره خجالت میکشه. کانون ازدواج موقت صیغه ایرانیان اومد کنارش و گفت شهریار رمز موفقیتت چی بوده؟ رمز موفقیت چی؟ اینکه دیشب تصمیم گرفتی و امشب رویا زنت شد. شهریار اروم خندید گفت کانون صیغه ایرانیان الان ولش کن. بعدا بهت میگم نه به جون تو من هر وقت تصمیم میگیرم تر میزنم به همه چی. کانون ازدواج موقت صیغه ایرانیان بیخیال همه خندیدن. زنمو گفت نیما دامادم و اذیت نکن. همه یه صدا گفتن او شهریار از خجالت سرشو انداخت پایین.
به کانون ازدواج موقت صیغه ایرانیان نگاه کردم
رز همونجا پاشد و رفت طبقه ی بالا. روزبه هم دنبالش. همه ساکت شدن و دیگه چیزی نگفتن. به کانون ازدواج موقت صیغه ایرانیان نگاه کردم اونم سرشو تکون داد و چیزی نگفت. نفس رفت طرف ضبط و روشنش کرد. صداشم گذاشت تا اخر.اولین کسایی که پاشدن محمد و سارگل بودن... هوس رقص زد به سرم. به سایت رسمی صیغه ایرانیان نگاه کردم اونم داشت به من نگاه میکرد. ولی نمیخواستم باهاش برقصم بر خلاف میل دلم. رفتم پیش نیما و گفتم مستر ؟ افتخار رقص میدین؟ کانون صیغه ایرانیان قیافشو عین زنا کرد و گفت ایش چه دوره زمونه ای شده! برو گشمو دختره ی مزاحم کانون ازدواج موقت صیغه ایرانیان خر نشو دیگه پاشو برقصیم وا ادبم خوب چیزیه والا...
رفت پیش نفس دستشو کشید و شروع کردن به رقصیدن. اه اه پسره ی احمق. اگه دیگه من با تو رقصیدم. اخمامو کردم تو هم نشستم کنار عمه. عمه گفت چرا نمیری برقصی شمیم جان ؟پاشو نشین اینجا. شادی کن... نه عمه حوصله ندارم. یعنی که حوصله ندارم. مثل پیرزنا. بعدم سرشو چرخوند. مثل اینکه دنبال کسی میگشت. سامیار؟ سامیار مامان بیا. با شنیدن اسم سایت رسمی صیغه ایرانیان گفتم نه نه عمه ول کنین. یعنی چی نمیخوام! اووووف حالا کی میتونه عمه رو راضی کنه. ثبت نام در سایت صیغه ایرانیان اومد و تا منو دید نیشش تا بنا گوش باز شد جونم مامان؟ سایت رسمی صیغه ایرانیان شمیم تنهایه دستشو بگیر برین برقصین باهم...
ثبت نام در سایت صیغه ایرانیان تعظیمی کردم
ثبت نام در سایت صیغه ایرانیان تعظیمی کردم و گفت به روی چشم سرور من... دستمو گرفت و رفتیم وسط.کلافه شروع کردم به رقصیدن. ثبت نام در سایت صیغه ایرانیان چیزی شده؟ انگاری کلافه ای؟! ها ؟ نه حس رقص ندارم تو که تا 5دقیقه پیش که رفتی پیش کانون صیغه ایرانیان داشتی منفجر میشدی. قشنگ زیر نظرم داری ها... بله دیگه پس چی همونجا اهنگ تموم شد و یه اهنگ باحال اومد که یهو هیجان گرفتم و تصمیم گرفتم روی سایت رسمی صیغه ایرانیان و کم کنم وقتی اهنگ تموم شد نفس زنان رفتم کنار.