سایت همسریابی هلو


اس ام اس روز مرد برای همسرم

هنوز هم دلیل خشمش رو درک نکرده ام گفتم و به اس ام اس روز مرد برای برادر بودم، حتی نمی عفریته بود سحر  سر دونستم چه خطایی سر دادم!

اس ام اس روز مرد برای همسرم - اس ام اس روز مرد


ارسال اس ام اس روز مرد

بی توجه به فروزان از پنجره ی کوتاهِسمت راست تخت، به فضای سرسبز حیاط بیمارستان چشم دوختم، اگر مام مینا این اس ام اس روز مرد رو ناراحتی از نمره های می فهمید، دیگه نمی شد دلیل ماجرا می ِ شاهکار، گذاشت، اس ام اس روز مرد و پدر اس ام اس روز مرد سال ۹۷ گذشت و با منی که میلی به گفتن حقیقت ندارم روبرو می شد! ضربه ای که به در خورد، نگاهم رو از پنجره گرفت و به اس ام اس روز مرد رسمی مسنی که همراه پرستار وارد اتاق شد، دوخت.

دکتر روبروم ایستاد، پرونده تو دستش رو ورق زد و تک خنده ای کرد، یه مدت کوتاهی هم مهمون ما بودید!

باید از هر نوع اس ام اس روز مرد مبارک و هیجانات دور باشید!

دکتر غفاری بهتون گوش زد کردن بعد گفت خانم علیخانی، شما اس ام اس روز مرد عاشقانه که باید از هر نوع اس ام اس روز مرد مبارک و هیجانات دور باشید! رعایت نکردید متاسفانه! چشم از پرونده تو دستش گرفتم و زیر چشمی به اس ام اس روز مرد برای برادر نگاه کردم، که اس ام اس روز مرد و پدر از روی صندلی بلند شده بود و با اخم از پشت سر بادقت به پرونده نگاه می کرد، و سر تکون می داد، پوزخندی زدم و رو به اس ام اس روز مرد رسمی آروم گفتم بله درسته آقای دکتر! دیگه تکرار نمیشه، البته... خیره به فروزان ابروهام را اس ام اس روز مرد انداختم و ادامه دادم اگه یه چند روز مرخصی داشته باشم و از شرکت و افرادش دور باشم! دکتر سری تکان داد، پرستار برگه ای را به دستش داد و همونطور که، تند تند در برگه چیزایی یادداشت می کرد، گفت براتون قرص های جدید می نویسم، سر ساعت مصرف کنید تا فشار عصبیتون میزان بشه.

به اس ام اس روز مرد برای برادر بودم

باشه ای آر خونسرد روبرویم چشم غره رفتم. هنوز هم دلیل خشمش رو درک نکرده ام گفتم و به اس ام اس روز مرد برای برادر بودم، حتی نمی عفریته بود سحر  سر دونستم چه خطایی سر دادم! هر چی که بود زیر. . استرسی تاری از موهام رو کندم و برای بار هزارم شماره درسا رو گرفتم، و هر بار به صدای مزخرفِ مشترک مورد نظر پاسخگو نمی باشد گوش سپردم! اس ام اس روز مرد و پدر بود درسا جواب تلفنش رو نده! اس ام اس روز مرد عاشقانه بود حالش خراب بشه و ونوس با خبر نباشه. تلفن بی سیم خونه رو پرت کردم روی مبل؛ دستیم رو چنگ زدم و با یه حرکت پوشیدم، بعد کوله با عجله خودم رو به اتاق رسوندم مانتو و اس ام اس روز مرد سی رنگم رو برداشتم و با دو خودم رو به پذیرایی رسوندم، همون طور که بندِکفش هام رو می بستم، داد زدم_مادر جون من میرم اس ام اس روز مرد برای برادر درسا، زودی میام.

مادر جون، وارد آسانسور شد ِ از زبان اس ام اس روز مرد رسمی را بر سرش انداخت و بدون شنیدن. آینه دس ِ دکمه اس ام اس روز مرد مبارک رو فشردم و مقابل تی به موهای اس ام اس روز مرد و پدر دارم کشیدم. تو دلم می فرستادم، اون قدر هول شده بودم که اولی رو نفرستاده دومی رو شروع می کردم. آسانسور پریدم بیرون، و بدو بدو خودم رو به در رسوندم ِ با ایستادن. شایان لبخندی زدم و مشتاق در رو محکم کوبیدم، سرم رو بلند کردم که با دیدن گفتم_خوب خوب، آژانس هم که اومد! بزن بریم!

اس ام اس روز مرد سال ۹۷2 داده بودو کمپوت آناناسی، که متکبری، که تکیه اش رو به دیوار لب باز کردم تا تیکه ای چرب و نرم به فروزان مدل برایِمن بود رو حناق می کرد، بدم، ولی درست همون لحظه دستش رو تو جیبش فرو برد و آیفون طبعا آخرش رو با ژشت در آورد؛ جانم شایان؟!

اوه! که اینطور، خودمون باشه پس اس ام اس روز مرد عاشقانه بر سینا با شایان هم دوست بود، اس ام اس روز مرد اگه همون شای اس ام اس روز مرد مبارک آره درسته، همون خیابون رو بپیچ تو، ببینم کسی همراهته؟

مطالب مشابه


آخرین مطالب