بزا بریم خونه ی خودمون بعد فکرشو بکن... دو سه سال اول که کلا صیغه یابی طهورانی رو بیخی میخوایم خوش باشیم.. دو سه سااااال؟؟؟ اره دیگه کمه؟ صیغه یابی طهوران عزیزم زیاده... همون سال اول خوبه سامیاااار ول کن صیغه یابی طهورانی کیلو چنده.. همینه که هست من صیغه یابی طهورانی میخوام ببین یه کاری نکن همین اول کاری پشیمون بشم هاااا سایت صیغه یابی طهوران بخاطر بچه میخوای منو ول کنی؟ اره مگه چیه؟ میخوام ازدواج کنم نمیخوام که از اول بشینم بچه جمع کنم واست... شمیممم؟ بلههه؟ از این حرفا خوشم نمیاد هااا خو راست میگم دیگه اصلا ولش. فردا میام دنبالت بریم واسه ازمایش و خرید لوازم و لباسا باشه عزیزم بیا فعلا کار نداری من برم به خوابم برسم؟ نه برو کاب.و.سای رنگارنگ ببینی مرسی عشقم خندیدم و گفتم قربانت.
فدااات..ب.و.س ب.و.س گوشی و قطع کردم و رفتم پائین با وجود نیما و شهریار و رویا گذر زمان و احساس نمیکنم. امروزم با وجودش مثل باد گذشت الانم ساعت 12شبه... ای چرا هر کار میکنم خوابم نمیبره.. دیگع کم کم داشت اعصابم بهم میریخت به ساعت که نگاه کردم 3صبح بود... اههههه بترکی صیغه یابی طهوران بگیر بخواب دیگه سرم درد گرفتع بود و داشت منفجر میشد به هر زودی بود خوابیدم صبح با با صدای گل بانو پاشدم سایت صیغه یابی طهوران پاشو دیگع دخترم وای گلی ولم کن خوابم میاااااد پاشو ساعت 8هااا خب باشه بزار بخوابممم
وا صیغه یابی طهوران اقا سامیار پائین منتظره به درک خوابم میاد وا صیغه یابی طهوران! سیخ نشستم رو تخت و گفتم. کی منتظره؟ اقا سامیار دیگع مادر مگه امروز واسه ازمایش نمیخواستین برین؟ با سرعت نور پریدم تو دستشویی و سریع کارامو کردم حدود 20دقیقه طول کشید سریع رفتم پائین که دیدم نشسته داره با سايت صيغه يابي طهوران صحبت میکنع سلام. ببخشید دیر کردم سایت صیغه یابی طهوران برگشت و گفت سلام صبحت بخیر لبخندی زدم و گفتم مرسی رفتم بابا رو ب.و.س کردم و صبح بخیر گفتم که دیدم سامیار داره ابرو بالا میندازه با پرسش پرسیدم چته؟؟ با انگشت اشارش به گونش اشاره میکرد...
سایت صیغه یابی طهوران اروم خندید
وقتی منظورشو فهمیدم نگاه بدی بهش انداختم و با حرص گفتم خب دیگه بریم که دیر میشه سایت صیغه یابی طهوران اروم خندید و بلند شد و رو به صیغه یابی طهورانی گفت دایی جان اگه اجازه بدید ما بریم دیگه؟ بابا زد سر شونع ی سايت صيغه يابي طهوران و گفت برین پسرم مراقب خودتون باشین چشم. با اجازه خداحافظی کردیم و سوار ماشین شدیم.. خب حالا منو ب.و.س نمیکنی ارههه؟ سامیااار؟
اگه سايت صيغه يابي طهوران میدید داری اشاره میکنی چی؟
میخوای ابروی منو ببری جلو سايت صيغه يابي طهوران؟ اگه سايت صيغه يابي طهوران میدید داری اشاره میکنی چی؟ نخیر خانون بهانه نیار... خودم حواسم بود ارههه تو که راست میگی... خب حالا ناراحتی نداره. الان جبران کن با چشایی گرد شده کفتم داری پررو میشی هاا هر وقت عقد کردیم بعد یعنی الان ب.و.سم نمیکنی؟ نخیر شرمندتم باش به جاش... اومد طرفم و سریع گونمو ب.و.سید. ادامه ی جملشو گفت من ب.و.ست میکنم... جیغ کشیدم سامیاااااار جوووووووون وقتی رسیدیم تو ازمایشگاه واقعا با یاداوری خونی که میخوان ازم بگیرن فشارم داشت میفتاد...