
ورود به سایت همسریابی توران 81 کلیک کنید با گریه از خونه رفت با پرنیا دعوام شد ورود به سایت همسریابی توران 81 (جدید) نمیدونم چجوری شد من کاری. هنوز حرفم تمام نشده بود که مشت ورود به سایت همسریابی توران 81 خورد تو دهنم رگ گردنش زده بود بیرون تو کافی شاپ هم همه ای شد شهریار سریع رفت بیرون ورود به سایت همسریابی توران 81 (جدید) هم پشت سرش همه کسایی که توی کافی شاپ بودن نگاهشون به من بود منتظر بودن واکنشی نشون بدن ولی فقط تو اون لحظه لعنت فرستادم به خودم که دعوت پرنیا رو قبول کردم و رفتم به اون خونه ی منحوس. نشستم بعد از چند دقیقه فضا اروم شد سرمو فشار میدادم از دردش لذت میبردم اینقدر قلبم درد میکرد که این کار جز لذت چیزی واسم نداشت. اقا! سرمو بی حوصله اوردم بالا گارسون سینی دستش بود توش یه دستمال بود سوالی بهش نگاه کردم لبتون پاره شده کلی خون رفته!
تازه یاد مشت ورود به سایت همسریابی توران 81 افتادم دستمو اروم گذاشتم رو لبم پر خون بود دستمال و برداشتم گذاشتم رو لبم مرسی رفت. حالا چیکار کنم! ورود به سایت همسریابی توران 81 کلیک کنید نتونست حرفمو هضم کنه. ای چرا اینجوری میشه یه دری واسم باز کن. دستمو مشت بود نمیخواستم دوباره اشک از چشمام بچکه. خسته بودم حساب روز و شبایی که نخوابیده بودم از دستم در رفته. پوووف اروم بلند شدم پول گذاشتم رو میز و رفتم ثبت نام در سایت همسریابی توران 81 نگاهی به دور و برم کردم همه چی اروم بود. سوئیچ و از تو جیب شلوارم در اوردم و بازش کردم.
نشستم تو ثبت نام در سایت همسریابی توران 81
نشستم تو ثبت نام در سایت همسریابی توران 81 و سرمو تکیه فرمون دادم. الان به تنها چیزی که نیاز داشتم موسیقی بود که حرف دلم و بزنه دستم رفت سمت ضبط و پلی کردم یه اشک سمج تو چشمم بود که داشت تمام سعی و تلاشش و میکرد بیاد ثبت نام در سایت همسریابی توران 81 و ازاد بشه اییه ماشین کج کردم تا قیافمو ببینیم لبم باد کرد بود و خونای خشک شده دورش و پر کرده بود چشمام مث کاسه ی خون شده بود. از این داغون تر نمیشدم. نه میتونستم برم خونه نه برم پیش ورود به سایت همسریابی توران 81 کلیک کنید با این قیافه.
با هر کلمه ای ورود به سایت همسریابی توران 81 کلیک کنید
با هر کلمه ای ورود به سایت همسریابی توران 81 کلیک کنید میگفت بیشتر و بیشتر عصبی میشدم آخر نتونستم تحمل کنم یه مشت زدم تو دهنش تا کمی از خشمم کم بشه. سریع از کافی شاپ زدم بیرون نیما هم پشت سرم حال ورود به سایت همسریابی توران 81 (جدید) هم بهتر از من نبود. با سرعت بین ثبت نام در سایت همسریابی توران 81 لایی میکشیدم. خیابونا خیلی شلوغ بود.
دست ورود به سایت همسریابی توران 81 (جدید) رو رو دستم احساس کردم
تو حال خودم بودم دست ورود به سایت همسریابی توران 81 (جدید) رو رو دستم احساس کردم برگشتم یه نگاه بهش کردم نیما ورود به سایت همسریابی توران 81 بهتره بذاری من بشینم میترسم با این سرعتت کار دست خودت و من بدی پووووف ماشینو زدم کنار تا نیما بشینه واقعا حال خوبی نداشتم، اصلا باورم نمیشه پرنیا اینکارو کرده باشه. مگه چی کم داشت؟ شهریار نیما نیما بله ورود به سایت همسریابی توران 81 بنظرت سامی راست گفته همه این کارا زیر سر پرنیا ست یا خواسته خوشو توجیح کنه؟