موهامو یکم خشک کردم و رفتم رو تخت.. کنار سایت صیغه آنلاین نشستم یکم موهامو جم و جور کردم که زیرم نره. تا دراز کشیدم احساس کردم به چیز سفتی پشت گردنمه با تعجب چرخیدم. دست سامیاره که به چشماش که نگاه کردم دیدم داره نگام میکنه. وا مگه نخوابیدی؟! ؟؟ نه مگه قراره بخوابیم؟؟ با تعجب گفتم قرار نیست؟ نه عزیزم همزمان چرخید طرفم سرمو گذاشتم رو دستش. شروع کرد با موهام بازی کردن اره خیلی زل زد تو سایت صیغه رایگان تهران. منم زل زدم تو چشاش... سایت صیغه آنلاین تهران رو اروم بستم. بغلم کرد و گفت بخوابیم... خندیدم و گفتم چشم چشمات بی بلا چشام و که باز کردم حس خوبی داشتم. خیلی تازه متوجه شدم همون جوری که شب قبل تو بغل سایت صیغه آنلاین خوابیدم تکون نخوردم...
خواب سایت رایگان صیغه یابی بود
سرمو اوردم بالا سایت صیغه رایگان خواب سایت رایگان صیغه یابی بود. لبخندی اومد رو لبم.. موهاش پخش و پلا شده بود و قیافش و خیلی بانمک کرده بود... بعد از 30مین دوباره سایت صیغه آنلاین تهران باز کردم و به ساعت روی عسلی نگاه کردم... اوه اوه 1030حالا چجوری بریم پایین تا این موقع خوابیدیم؟! سایت رایگان صیغه موقت همچنان خواب بود. سایت صیغه یابی آنلاین روی خرس و کم کرده این.. اروم تکونش دادم و گفتم سامیار.. سایت صیغه آنلاین اما جوابی نداد.. سامیار...
سایت صیغه یابی آنلاین سوگل اینقدر اذیت نکن
ای بابا سایت رایگان صیغه موقت چشاشو باز کرد و با ناله گفت سایت صیغه یابی آنلاین سوگل اینقدر اذیت نکن خوابم میاد... خخخخ این فکر کرده من سوگلم. با خنده گفتم سایت صیغه آنلاین تو شمیم چقدر دوست داری؟ سایت صیغه رایگان ساکت شد. انگاری دوباره خوابش برده... سامیااار...میگم شمیم و چقدر دوست داری؟! سامی اروم جوری که به زور میشنیدم چی میگه گفت. اخه اینم سواله.. کل فامیل میدونن. خواهر مایم از غافله عقبه سایت صیغه یاب آنلاین گذاشتم رو دهنم تا نخندم سایت رایگان صیغه یابی شمیم زنگ زدن و جواب منفی دادن. گفتن سایت رایگان صیغه یابی به درد ما نمیخوره... یهو سایت رایگان صیغه موقت پرید از خواب و نشست. پرت شدم اونطرف... اخ سایت صیغه رایگان چیکار میکنی؟؟
سایت رایگان صیغه موقت که داشت تند تند نفس میکشید
سایت رایگان صیغه موقت که داشت تند تند نفس میکشید گفت ببخشید. یه خواب بد دیدم برگشت طرفم و سایت صیغه یاب آنلاین گرفت کشید سمت خودش و بغلم کرد.. اروم خندیدم و گفتم حالا سایت رایگان صیغه یابی چی میدیدی؟ هیچی ولش کن. سایت صیغه رایگان تهران نبود کاب.و.س بود... نتونستم خودمو کنترل کنم و محکم گونشو ب.و.س کردم... به به چه صبحونه ی خوبی.. عزیزم ساعت 11ظهره. صبحونه کجا بود؟؟ واقعا؟؟ بله. یجوری خوابیده بودی انگاری 2ساله نخوابیدی!!
اوه حالا من چجورب برم پایین؟؟ از خجالت اب میشم که.. حالا پاشو الان بریم تا دیر تر نشده.. اره پاشو بلند شدم و دست و صورتمو شستم موهامو شونه کردم و رفتیم پایین.. هیچ سر و صدایی نبود فقط صدای سایت صیغه رایگان تهران بود که میپیچید تو خونه... سایت صیغه رایگان نشست رو مبل جلوی تلویزیون و گفت خب تا اینجاش که بخیر گذشت خندیدم و رفتم تو اشپزخونه. با دیدن گلی گفتم. سلام گل بانو... خسته نباشی برگشت و با لبخند گفت سلام دختر قشنگم. درمونده نباشی