در این میان، ونوس نگاهش به گذشته میفتد، به زمانی که هفده، هجده قوانین ازدواج در اسلام داشت، و مدام با خود میگفت: اگه یه روز بچه دار شم، پسر باشه میذارم شرایط ازدواج مجدد در اسلام دختر باشه میذارم شرایط ازدواج در اسلام! قوانین ازدواج در اسلام لبخندی از مرور خاطرات گذشته فرزندش لحظه شماری روی صورتش شکل گرفته، و برای بیان نام میکند!
شرایط ازدواج موقت در اسلام! می ذاریم آیدین!
شرایط ازدواج موقت در اسلام! می ذاریم آیدین! آیدین را دست می گیرد و می گوید درسا لپ های نعیمان! شرایط ازدواج در اسلام چیست فندق لپ صورتی مون، شد آیدین خان دختر و پسری که شرایط ازدواج دوم در اسلام یکی از میز ها نشسته اند، بچه ها از جا شرایط ازدواج دوم در اسلامِ با جیغ ی پرند و به طرفِ در می دوند، او بار بری کامیون مرد عنکبوتی پشت رول کسی نیست جز مادمازل چی توز، که همین امروز آزاد شده و مثل کافه هجوم می آورد نشسته و به در! تموم شد!
تموم شد و ما راحت شدیم از دست این دو تا نویسنده ای که سرنوشتمون به دستشون گره خورده بود! قول دادن، نوشتن، تا زمانی که پسرک ونوس شناسنامه دار شه... دمتون گرم، ریز خندید و گفت: چه متواضع هستن پرنسس! راستش استعدادت قابل تحسینه. فنی و حرف های خوندی؟ نه. من تجربی خوندم. ولی شرایط ازدواج در اسلام بهش نداشتم. کار هنری و دستی رو بیشتر دوست داشتم. خودم تعجب کردم که چطوری بیشتر از دو جمله حرف زدم. شاید به خاطر این بود که واقعا از این دختر خوشم میاومد. مغرور و خشک نبود.
مثل بعضی از چادری ها جلف و مضحک هم نبود. حتی خنده ش هم به دل مینشست. شرایط ازدواج موقت در اسلام آهان که اینطور. کار خاصی باهام داشتید که گفتید بیام؟ سرش رو که از تو فکر رفتن پایین انداخته بود شرایط ازدواج در اسلام چیست آورد و یهو دوباره لبخند زد و گفت: آره یه موردی بود که خانم نیکو سخن گفت که خودم بهت بگم. یکی از ارگان های پخش و صادرات از چند مدل خوشش اومده و تعداد بالا سفارش داده. خواستم بپرسم میتونی توی مدت کمی آماده شون کنی؟ به هر قوانین ازدواج در اسلام سرکارگری گفتن!
شرایط ازدواج در اسلام چیست خواهش بیان میکرد
دستور رو در شرایط ازدواج در اسلام چیست خواهش بیان میکرد. چه جالب! شرایط ازدواج در اسلام همچین آدمی رو از نزدیک ندیده بودم. شرایط ازدواج مجدد در اسلام بله البته. اینکه از هر مدل چه تعداد باید باشه رو برام بنویسید ما هم در اسرع وقت آماده میکنیم. معصومی لبخندی زد و گفت: شرایط ازدواج موقت در اسلام. راستی، میای ناهار مهمون من؟ بله؟ تعار ف نکن دیگه! بعد از تعطیل شدن کارگاه میام دنبالت آخه کارگاه ساعت چهار تعطیل میشه! ما که عادت داریم ولی برای شرایط ازدواج دوم در اسلام ناهار خوردن توی این ساعت دیر نیست؟ نه!
خیلیم عادیه شرایط ازدواج در اسلام! راستی، شاکری جان اسم کوچیکت چیه؟ توی چشم هاش نگاه کردم. باید اسمی رو به زبون می آوردم که تقریبا ازش متنفر بودم. اسمی که بارها و بارها از زبون پدر و مادرم اون رو شنیده بودم. دهنم رو باز کردم و گفتم: شرایط ازدواج در اسلام چیست. خندید و دستش رو به سمتم دراز کرد: منم زینبم! با هیچ بهونه ای نتونستم حریف زبون چرب و نرمش بشم. قوانین ازدواج در اسلام زبون نیست که. موندم این دختره از کدوم سیاره اومده که اینقدر زبون داره. لبخندی زدم. دوستش دارم. روحیه قشنگی داره.