هرچی پرسیدم که معنی کاراش یعنی چی جواب نمیداد. بعدازظهر همون روز گفت بریم دنبال یه نفر. رسیدیم دم در اتاقی. وقتی در باز شد و تو و سایت همسریابی طوبی جدید رو دیدم موهای تنم سیخ شد. فهمیدم همش دروغ بود. تو اون دو سه روز که باهم بودیم واقعا فهمیدم تو و شمیم همو دوست دارین دلم به حالتون سوخت. اون روز که تو رستوران یکم زبون زدم بخاطر ادرس جدید سایت همسریابی طوبی. اینقد بهم گفته بود که وقتی من میرم بیرون تو بد بگو از رابطه ی منو سایت همسریابی طوبی جدید که نشد که نگم. من میدونستم چیه نقشه خونه ی دوستش. تو دلم آرزو میکردم نیاین. یا حداقل تو شمیم نیاد ولی اومد متاسفانه. اون شب. اون شب با اون شربتی که نمیدونم چ زهرماری توش ریخت تو رو کشوند تو اتاق.
میدونستم داروش توهم زاست. و توی اتاق ادرس جدید سایت همسریابی طوبی با گفتن اینکه من شمیم م تو رو گول زد. تو هم با اون دارو گیج و منگ بودی و باور کردی هرچی پرنیا میگفته تو گوش میکردی سایت همسریابی طوبی جدید من واقعا نمیدونم چی بگم! آدرس جدید سایت همسریابی طوبی 24 با تمام شدن حرفاش ساکت شد یعنی واقعا تو نمیتونستی جلوشو بگیری رز؟ به قول خودت دیدی چقدر شمیم و دوست دارم،، ، چرا آدرس جدید سایت همسریابی طوبی 24 فقط میخام بدونم چرا رز
میدونم اشتباه کردم ادرس جدید سایت همسریابی طوبی
میدونم اشتباه کردم ادرس جدید سایت همسریابی طوبی، خواهش میکنم منو ببخش بعد از زدن این حرف خواست بره که شهریار و با صورتی کبود بالا سرش دید یک قدم به عقب برداشت رز س. س. ل. ل. ا. ا. م. م ثبت نام رایگان در سایت همسریابی طوبی چیشد تو که تا دو دقیقه پیش داشتی عین بلبل حرف میزدی، چیشد تا منو دیدی لال شدی؟ رز من. من. من نیما تو چی؟ چرا لکنت گرفتی؟ آدرس جدید سایت همسریابی طوبی 24 من باید برم، کار دارم بعدم سریع رفت بسمت در ازش خارج شد خیلی خوشحال بود از اینکه بلاخره تونستم حقیقتو بهشون بگم
فردا با هم پیش آدرس جدید سایت همسریابی طوبی 24 میریم
وارد اتاق شدم پشت سرمم نیما اومد نیما ثبت نام رایگان در سایت همسریابی طوبی امشب و استراحت کن فردا با هم پیش آدرس جدید سایت همسریابی طوبی 24 میریم باش به مامان بگو برا شام بیدارم نکنه نیما مگه ثبت نام رایگان در سایت همسریابی طوبی نمیری؟ نه امشب رویا خونه پدرشه نیما آهان باشه من برم کاری نداری؟ نه بسلامت بعد از رفتن نیما رفتم یه دوش آب سرد گرفتم تا کمی آروم بشم، اینقدر زیر آب سرد موندم تا تونستم خودمو آروم کنم، بعد از شستن خودم اومدم بیرون
حال و حوصله ثبت نام رایگان در سایت همسریابی طوبی رفتنم نداشتم
لباسایی که از قبل خونه مامان اینا بود رو پوشیدم تو تخت مجردیم دراز کشیدم رویا امشب خونه عمو اینا بود حال و حوصله ثبت نام رایگان در سایت همسریابی طوبی رفتنم نداشتم طولی نکشید که خوابم برد، صبح با صدای زنگ گوشیم جواب دادم بله سامیار سلام شهریار باید ببینمت، کار مهمی باهات دارم من باهات هیچ کاری ندارم سایت همسریابی طوبی جدید ولی شهریار مساله مهمیه نکنه کتک دیروز کمت بود، میخای یه کتک دیگه ازم بخوری ادرس جدید سایت همسریابی طوبی شهریار اگه دلت میخاد حقیقت از زبون کس دیگه ای هم بشنوی نیم ساعت دیگه بیا کافی شاپ. اگر هم نمیخای که.