بیرون نمیرم برو آلما حرف گوش کن.. ... . چند لحظه نگاهش به مردمک های خاکستری رنگ آلما گره خورد. با خودش بود، عکس این چشم ها را قاب می کرد و هر شب، با نگاه به این آسمان بی انتها به خواب می رفت.. . خواهش می کنم. برو یه چیز بخور.. . ممنونم.. . چشم.. . با فرو دادن بزاق دهانش، انگشتش روی گونه ی اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت در کشیده شد: حالت بد بشه، می کشمت!
چشم صیغه موقت صیغه میشم اینم شمارم به سمت در راه افتاد
لبخند آلما عمیق تر شد و سرش را روی شانه اش خم کرد: باشه.. . مرسی.. . با اشاره ی چشم صیغه موقت صیغه میشم اینم شمارم به سمت در راه افتاد و ثانیه ای بعد، تنها عطر جادویی تنش، اطراف سهند می گشت ساعت پنج بعداز ظهر بود و صیغه میشم اینم شمارم شیراز غرق در فعالیت. با تمام مخالفت هایش، آلما به همراه و سایت ازدواج موقت 1 ساعته سراغ افرادی که معرفی کرده بود، رفت و با دستور کجا صیغه موقت کنیم هر کسی که قصد همکاری داشت.
خوشبختانه همه ی، همکاری کردند و سایت صیغه موقت کمی آرامش خاطر یافت. اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت در قم و دنیال هم دنبال ارمان میامی بودند. اما هنوز نتوانسته بودند، مخفی گاهش را بیابند. و بهترین خبری که در آن روز شنید، به هوش آمدن افشین میامی بود! تنها راهی که پیش رو داشت، صبر کردن و دنبال دو متهم، گشتن بود. تا ساعت هشت شب، نیما و دانیال هم دست خالی برگشتند. با دیدن خستگی افرادش، تصمیم گرفت کار را همین جا متوقف کند. مازیار و نیما را صدا کرد و همان طور که برای تعویض لباس هایش پشت پارتشین می رفت، گفت: کی شیفته امشب؟
اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت در قم روی مبل نشست: آلما! صیغه موقت صیغه میشم اینم شمارم همان طور که پیراهنش را تا نیمه کشیده بود، چشمانش را بست. آهی کشید و یک باره پیراهن را در آورد و همین باعث فشار به کتف دیده اش شد، با گفتن آخی که غیر ارادی بود! مازیار و نیما هر دو به آن سمت پارتیشن آمدند. قربان چی شد؟ صیغه میشم اینم شمارم شیراز کتفش را محکم گرفته بود. مازیار جلوتر رفت و با یاداوری حادثه ی صبح، گفت: سایت صیغه موقت صبح این جور شد؟ کجا صیغه موقت کنیم بی جواب، تی شرتش را برداشت و به تن کشید. سایت ازدواج موقت 1 ساعته زودتر از نیما، خودش را کنار کشید و صیغه میشم اینم شمارم شیراز بیرون آمد.
شیفتشو با خودت یا کجا صیغه موقت کنیم عوض کن
اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت در قم الما نمی تونه شب بمونه. شیفتشو با خودت یا کجا صیغه موقت کنیم عوض کن. چشم خودم هستم. نیما همچنان دست به سینه نگاهش می کرد. صیغه موقت صیغه میشم اینم شمارم و گوشی را برداشت و به سمتشان برگشت اما تا بخواهد چیزی بگوید، نگاهش به صورت پر اخم نیما رسید. چیه نیما؟! شما واقعا خیلی بی اهمیت از هر موضوعی رد می شین! سایت ازدواج موقت 1 ساعته هم مثل سایت صیغه موقت با تعجب نگاهش کرد و نیما جدی تر از قبل ادامه داد: این همه به ما می گین، سالمتی تون مهمه...
خودتون اون وقت. .. کجا صیغه موقت کنیم که تازه متوجه حرف نیما شده بود، بی تفاوت پشت میزش برگشت و دنبال سوییچش گشت: برین دنبال کاراتون! من نگران خانواده ام هستم. صیغه میشم اینم شمارم شیراز. .. برو نیما. . آخه شما توی این هوای سرد، با یه تی شرت؟! سوییچ را از داخل کشو چنگ زد: برو پسر. .. نیما تا چیزی بگوید، سایت ازدواج موقت 1 ساعته گفت: پالتوتون رو آلما با خودش اورد... بهتون نداد؟ صیغه موقت صیغه میشم اینم شمارم نفسش را بیرون فرستاد و به سمت در رفت: می گیرم. .. هر اتفاقی افتاد با من تماس بگیرین. .. این جاست. مراقبش باشید. تا صبح... به علی زنگ بزنید. کسی دیگه ظاهرا نیست که اون بره سراغش. .. مطمئنا این قضیه براش اسون نیست. باید ببینیم چی کار می کنه. میامی مورد مهمیه. .. دست کم نگیرین. .. کنار چهار چوب در ایستاد و به دو عضو ارشد پایگاه نگاهی انداخت.