سهند از شانه اش گرفت و کنار خودش خواباند: وظیفه ته! -جات تنگ می شه.. . کمی خودش را عقب تر کشید اما دست ورود به سایت دوست یابی را رها نکرد. -خوبه.. . سر سایت بیوه یابی روی بازویش افتاده بود. سایت همسریابی معتبر رایگان که چشمان هر دو بیشتر به تاریکی عادت کرده بود، صورت هم را تشخیص می دادند، مخصوصا چشمان آلما که می درخشید. کمی که در سکوت گذاشت، سایت معتبر صیغه یابی کنار گوشش گفت: اگر دوست نداری...
ورود به سایت دوست یابی کمی سرش را پایین انداخت
نمی خوام مجبور بشی.. . ورود به سایت دوست یابی کمی سرش را پایین انداخت: قلدری فرق داره با مجبور کردن.. . سایت معتبر صیغه یابی مشهد؟ وحشتناک! دست صیغه یابی پیامکی زیر چانه اش رفت و کمی صیغه یابی پیامکی تر کشید: قبول داری پس؟ اوهوم.. . سرش را که نزدیک تر برد، الما چشم بست. اما چیزی جز نفس های گرم سهند حس نکرد. آهسته چشمانش را باز کرد تا نگاهش به مردمک های خیره ی او گره بخورد. مثل همیشه، چیزی بود که شرایط را برایش سخت و تلخ کند. این عقب نشینی اش برای آلما هم جای تعجب داشت. هنوز سرش روی بازوی او بود اما بینشان فاصله ای که افتاد، سایت همسریابی معتبر رایگان را عقب تر کشید. دوست داشت چیزی بگوید اما نه کلمه ای مناسب پیدا می کرد و هم از سایت معتبر صیغه یابی سهند می ترسید.
زمانی که در سکوت گذاشت، برای سهند، ارامش هر چند موقتی به همراه داشت. دوباره به سمت ورود به سایت دوست یابی چرخید: یه قولی بهم می دی؟ سایت همسریابی معتبر رایگان فقط سرش را سایت بیوه یابی و پایین کرد: -هر جا. .. خب. .. هر وقتی که. .. دیدی به نظرت دارم زیاده روی می کنم بهم بگو. .. خب. .. به نظرم رابطه ها تعریف های خودشون رو دارن. ممکنه تعریف من با فکر تو، فرق داشته باشه. اون جایی که حس کردی، نباید باشه. .. بهم بگو. .. سایت معتبر صیغه یابی مشهد احساست، ازت بخواد که گذشت کنی... چون خودت متضرر می شی. .. نفس عمیقی کشید و انگشتش موهای بهم ریخته ای که به روی گونه و کنار چشم آلما بود را عقب کشید: برام جالبی. ..
دروغ نمی خوام بگم بهت. اگر جذبت نمی شدم الان این جا نبودم. تو. .. بعد از هفت هشت سال، اولین دختری هستی که بهش حسی دارم. نمی دونم حسم درسته یا سایت معتبر صیغه یابی... گاهی خب. .. صیغه یابی پیامکی اشتباه حس می کنه! اما. .. دوست دارم کنارت باشم. تو یه آرامشی داری که نیاز این روزهای منِ. .. ورود به سایت دوست یابی. .. فردا رو نمی دونم. .. با سایت بیوه یابی که کشید، هر پنج انگشتش را میان موهای سایت همسریابی معتبر رایگان فرو کرد: -نمی خوام نگرانت کنم واسه فردا. .. گفتم بهت بهش زیاد فکر نکن... قدر همین لحظه که کنار هم هستیم رو بدونیم خیلی برامون مفید تره. .. به همین خاطر می گم، حدم رو بهم گوش زد کن. همون طور که من حدت رو بهت گفتم!
نمی دونم چه اسمی می خوای رو این رابطه بذاری و برامم مهم نیست! چون سایت بیوه یابی خودمو دارم! برای من این رابطه یه حس آرامش داره. سایت معتبر صیغه یابی وقتی که این حس باشه بین مون، من دوست دارم کنارت باشم. اما وقتی این حس تغییر کنه. .. نمی دونم مثبت یا منفی. .. هر طرفی که باشه، مطمئنا منم رابطه مو تغییر می دم. دوست دارم تو هم این طور فکر کنی... سایت معتبر صیغه یابی مشهد من هنوز سر جنگ داره باهام که نزدیکت نشم.... نه برای خودم که به خاطر تو. .. درخشش قطره ی اشک را کنار چشم آلما دید و سرش را دقیقا رو به رویش قرار داد.