عنوان بدترین صیغه یاب رشت شکست خورده صیغه یاب رشت ثبت گردد. به من گفت که او شنیده است که ما در حال تسلیم شدن هستیم. آن شب یک سکوت سنگینی بر روی تمام منطقه حاکم شده بود. در اتاق ارتباطات تمام سایت صیغه یاب رشت به خواب رفته بودند. ناراحتی روحی و خستگی شدید، نیروی محرکه ای که ما را برای هفته ها قادر به کار می کرد شکسته و از بین برده بود. من برای مدت ۱۰ ساعت به خواب رفته بودم. روز که به خارج از اتاق رفتم دیدم که ۴ اتومبیل به آهستگی از تپه به سمت ما می آیند. سرنشینان این سایت صیغه یاب رشت راست در جای خود نشسته و در جلوی در ورودی جایی که ما در آن کار می کردیم متوقف شدند و کانال تلگرام صیغه یاب رشت از آن بیرون آمدند.
کانال صیغه یاب رشت حالا
آنها با اطمینان بنفس و خاطری آسوده وارد صیغه یاب رشت شده بودند. کانال صیغه یاب رشت حالا این ژاپنی ها بودند. دریاهای هند و صیغه یاب رشت را در چنگ خود داشتند و سه قدرت اروپائی را در هم شکسته بودند. من زندانی آنها بودم. روز بعد من کسانی را که ما را شکست داده بودند بچشم خود دیدم. نیروهای کانال تلگرام صیغه یاب رشت که در شهر باقی مانده بودند دستور گرفتند که به محلی در ۱۵ مایلی شهر بود پیاده حرکت کنند. ما بلافاصله حرکت کردیم و هر چیزی را که می توانستیم در کوله پشتی خود بگذاریم با خود بردیم. به ما اجازه داده شد که چند کامیون هم با ما به آنجابیایند.
کانال تلگرام صیغه یاب رشت را هم دیدیم
ستونی که ما تشکیل داده بودیم طولش به بیشتر از یک مایل می رسید و وقتی که قدم زنان از شهر خارج شدیم دیگر کانال تلگرام صیغه یاب رشت را هم دیدیم که با قدم های منظم از جاده های فرعی خارج شده و به راه اصلی وارد میشدند. خیلی زود ما تمام نظم و انضباط خود را فراموش کرده و به صورت یک توده نامنظم ناراحت و افسرده به سمت زندان روانه بودیم. این صیغه یاب رشت بود که به طرف تحقیر و سرافکندگی می رفت. یک قشون شکست خورده چیز عجیبی است. ماشین ها حالا بنا بود آنها را از بین ببرند. حقیقت این بود که ما واقعاً کانال صیغه یاب رشت خود را نمی دیدیم. برای هزاران نفر از کانال صیغه یاب رشت بریتانیا، ده دوازده نفر مأمور ژاپنی مسئول نگهداری زندانیان بودند.
وقتی ما به زندان چنگی رسیدیم به هر کدام از ما یک محل زندگی اختصاص داده شد. آشپزهای ما وسایل آشپزی خود را در یک آشپزخانه کوچک در یک ساختمان یک طبقه که در گذشته متعلق به آدم هایی بود قرار دادند و غذا و دارو به داخل زندان آورده شد. مشغول نگاهداشتن این همه سایت صیغه یاب رشت بخودی خود کار سخت و بزرگی بود. خیلی زود کارهای باغبانی، تمیز کاری، باز کردن لوله ها و چمن زنی کار اصلی این سایت صیغه یاب رشت شد. کارگاه های کوچک برقرار شد و من سفارش یک جعبه کوچک چوبی برای عینک های خودم سفارش دادم. این یکی از بهترین خریدهائی بود که من هرگز انجام داده بودم. هر کسی می دانست که به چه کسی پاسخگوست و هیچ کسی نبود که بتواند بگوید که نمی داند که به کجا تعلق دارد. ولی تمام موجودیت ما و کار اصلی ما که مربوط به دفاع از صیغه یاب رشت در شرق دور بود حالا به کلی فراموش شده بود.