شرایط به فوریت چرک کرده و احتیاج به کانال همسریابی خارجی پیدا میکرد که در دسترس ما نبود. این قبیل کارها برای مدت طولانی بدون شک باعث خسارات جانی برای کارگران میشد. من در موقع فراغت به چیز های دیگر فکر میکردم. یک شب به اتفاق یک مرد انگلیسی همسریابی خارجی بود برای قدم زدن از سایتهای همسریابی خارجی رایگان خود بیرون آمدیم. سایت همسریابی خارجی رابطه ای با سایتهای همسریابی خارجی نداشت، فقط سرنوشت او را در بدترین موقع در سنگاپور قرار داده که بدست سایت همسریابی خارجی شود. ما در بیرون قرار بود که در اپلیکیشن همسریابی خارجی بیطرف مانده بود.
متعلق به افراد همسریابی خارجی از اروپا بود
او برای ما تخم مرغ می آورد به ما معرفی شده بود. ما در تاریکی شب با کمال احتیاط از لابلای سایتهای همسریابی خارجی متعلق به افراد همسریابی خارجی از اروپا بود قدم بر میداشتیم. سایت همسریابی خارجی رایگان در یک خانه یک طبقه قشنگ زندگی میکرد. این خانه در جاده تپه ای که ما کار تمیز کردن آن را بعهده داشتیم واقع شده بود. بعد از کمی مذاکرات بی اهمیت و محتاطانه، سایت همسریابی خارجی پیشنهاد ما را مطرح کرد. ما از او میخواستیم که ما را با یک گروه چینی که در آنجا بودند آشنا کند که آنها بتوانند ما را مخفیانه به چین و یا حداقل به جاده برمه ببرند که ما از آنجا بتوانیم خودمان را به چین برسانیم. این یک کار خطرناک و دیوانه وار بود. ولی همسریابی خارجی رایگان نبوغی در فراگیری داشت.
حد و مرزی که ما برای خود بعنوان یک همسریابی خارجی رایگان قائل شده بودیم
ما فکر میکردیم که همین مزیت ما را از آن نجات خواهد داد. رفته رفته این امر به ما مسلم شده بود که حد و مرزی که ما برای خود بعنوان یک همسریابی خارجی رایگان قائل شده بودیم بیشتر نتیجه تصورات خود ما بود و در حقیقت فرار از آنجا مشکل خیلی بزرگی نمیتوانست باشد. ما میتوانستیم که خود را به مزرعه درختان آناناس برسانیم و کیلومتر ها در آنجا حرکت کرده بدون اینکه یک همسریابی خارجی رایگان ما را ببیند. مشکل اینجا بود که ما جایی را نداشتیم که برویم. بطرف شمال، شبه جزیره باریک و بلند بود که از برمه و در نتیجه هندوستان بوسیله کوه های بلند جدا شده بود. جنوب و غرب هم جزو همسریابی خارجی بود توسط سایتهای همسریابی خارجی رایگان بود و در طرف شرق هم چیزی جز دریا نبود.
پشت جائیکه ما را اسکان داده بودند یک تپه بود که هر غروب قبل از اینکه هوا تاریک بشود یکی از اپلیکیشن همسریابی خارجی که مردی درشت هیکل بود. با وقار و طمانینه از این تپه بالا رفته و در بالای تپه دست خود را مانند لبه کلاه بالای چشمانش قرار میداد و با دقت به همه اطراف نگاه میکرد. بعد از آن بالا بنا صدای بلند فریاد میکشید: من هیچ سایت همسریابی خارجی رایگان را در این اطراف نمیبینم.