سایت همسریابی موقت هلو


همه چیز در مورد صیغههلو

از بخش که خارج شد صیغه هلو را درکنار صیغه هلو پنل کاربری دید صیغه هلو پنل کاربری به طرفش آمد و نگران گفت: سایه حال بابا چطوره؟ فعلا که خوابه تو برو خونه، من

همه چیز در مورد صیغههلو - صیغههلو


صیغه هلو

نگاهی به ساعت مچی اش انداخت نزدیک به دو بود از جا برخاست و پشت پنجره ایستاد.

صیغه هلو بود که از او خواسته بود به نگهبانی برود

از اینکه حال پدرش بهتر شده بود خوشحال وراضی بود این را ساعتی قبل پزشک معالجش گفته بود اما به خوبی می دانست

منظوردکتر از بهتر بودن آن چیزی نیست که او وخانواده اش آرزویش را داشتند یک خوب شدن مقطعی و زودگذر با صدای آلارم اس ام اس گوشی همراهش نفس عمیقی کشید و دست درجیب مانتواش کرد وبا بیرون آوردنش نگاهی به صفحه اش انداخت یک پیام از صیغه هلو بود که از او خواسته بود به نگهبانی برود به طرف پدرش برگشت و دستگاه ها را چک کرد و با خیال راحت از اتاق خارج شد.

از بخش که خارج شد صیغه هلو را درکنار صیغه هلو پنل کاربری دید صیغه هلو پنل کاربری به طرفش آمد و نگران گفت: سایه حال بابا چطوره؟

فعلا که خوابه تو برو خونه، من پیشش می مونم نه، تو بهتره بعد از اینکه دیدیش برگردی خونه تن صدایش را کمی بالا برد وتندی گفت: چیه فکر می کنی فقط تو دخترشی و فقط وظیفه توه که ازش مراقبت کنی؟! با لحن آرامی گفت: صیغه هلو ورود خواهش می کنم آروم تر اینجا صیغه هلو سایت آخه منم مثل تو نگرانشم، اون پدرمنم هست بسیار خوب، حالا برو پیشش و مراقبش باش صیغه هلو ورود وارد بخش شد و سایه نگران خودش را روی صندلی انداخت وعصبی پفی کشید. صیغه هلو کنارش ایستاد و گفت: صیغه هلو ورود دیگه بزرگ شده، بهتره اینو قبول کنی اما رفتارش هنوز بچه گانه است غذا خوردی توی صیغه هلوو چیزی ازگلوم پایین نمی ره بیا بریم پایین مادرت برات غذا فرستاده اما بابام تنهاست صیغه هلو نکا پیششه، برای یه بارم که شده بهش اعتماد کن اون در مواقع خطر دستپاچه می شه با آرامش گفت: خطر رفع شده پس نگران هیچی نباش تحت تاثیر لحن آرام بخش کلامش با لبخند گفت: باشه از جا برخاست وبه همراه صیغه هلو از قسمت انتظارات بخش خارج شده و وارد محوطه صیغه هلو نکا شدند، صیغه هلو پنل کاربری برای برداشتن صیغه هلو تهران غذا به طرف ماشینش رفت و او به طرف محوطه پر از گل و گیاه صیغه هلو نکا رفت هوای روزهای آخر پاییز سردو استخوان سوز بود اما او هوس کرده بود همانجا روی چمن ها بنشیند و هوای پاک را با همه وجود استنشاق کند پس در حالی که پاهای خسته اش را روی چمن ها دراز می کرد با شور وشعف به اطرافش نظر انداخت صیغههلو به طرفش آمد و اعتراض آمیز گفت: چرا توی سرما اینجا نشسته ای؟

از هوای صیغه هلو سایت حالت تهوع گرفته

شال گردنش را به دور گردنش محکم کرد و گفت از هوای صیغه هلو سایت حالت تهوع گرفته م

حال میده همین جا زیر این آفتاب کم جون غذا بخوری صیغههلو صیغه هلو تهران غذا را به طرفش گرفت وبا سرخوشی گفت: خانم مهندس این چه طرز حرف زدنه!

صیغه یابی هلو غذا را از دستش گرفت و درحالی که با حرکاتی عجولانه درب صیغه یابی هلو را می گشود گفت: فعلا از گرسنگیه زیاد مغزم برای درست حرف زدن هنگ کرده روی نیمکت کنارش نشست و با لبخند گفت: ای کاش بعضی وقتا زبونتم مثل مغزت هنگ می کرد سرش را زیر انداخته وتند تند و با ولع خاصی شروع به خوردن کرد صیغههلو که حرکاتش را زیر نظر داشت با خنده گفت: مگه دنبالت کردن، آرومتر، غذا تو گلوت می پره تو که نمی دونی چقدر گشنمه بطری آب را به طرفش پرت کرد وآرام گفت: می دونی سایه، تو خیلی عجیبی!

تو اون صیغه هلوو و به پا کردی

سرش را بلند کرد و لحظه ای خیره در چشمانش نگریست، سپس لقمه در دهانش را با زور قورت داد وپرسید چرا آخه هیچ چیزت نرمال نیست نگاهش رنگ تحیر به خود گرفت یک تای ابرویش را بالا داد وبا تعجب گفت: یعنی عقب مونده م ؟ از این حالت سایه، چهره اش با خنده ای زیبا شکوفا شد گفت: منظورم خوردنته، یا اصلا نمی خوری یا عینهو قحطی زدها می خوری من نزدیک 48 ساعته که به غیر از آب هیچ چیزی نخوردم با تعجب گفت: چرا! مگه دهنت و بسته بودن! نه دیروز دیرم شده بود وبدون صبحونه با عجله رفتم دانشگاه اونجا هم که بهم خبر دادن بابام حالش بهم خورده و آوردنش صیغه هلو سایت تاشب که اینجا بودم و فقط یک لیوان قهوه و یه آبمیموه خوردم بعد هم که اومدم خونه و تو اون صیغه هلوو وبه پا کردی، امروز صبح هم که صبحونه نخورده زدیم بیرون پس با این حساب تو رو باید تحویل ناسا بدن، چون کلا سیستم بدنی تو با ما فرق داره و احتمالا اصلا زمینی نباشی چشمکی زد وبا لبخند شیرینی اضافه کرد چقدر هم بهت میاد سایه بطری آب معدنی رابه طرفش پرت کرد و با دلخوری گفت: تو رو هم با این اخلاق گندت باید تحویل موزه لورپاریس بدن

چقدر صیغههلو با لبخند شیرینش جذاب می شد

چونکه خیلی عتیقه ای لبخندش مرموز شد وبا شیطنت گفت: این که خیلی عالیه

چون که اونجا بودن خیلی بهتر از پیش توهه، اونجا بااحترام ازم مواظبت می کنن ومراقبن حتی یه خش بهم نیفته، اما تو چی که حتی بین زمینی ها هم جایی نداری چقدر صیغههلو با لبخند شیرینش جذاب می شد با خودش اندیشید

چرا این چهره مهربان و دوست داشتنی پشت نگاهی سرد و مغرور پنهان شده

مطالب مشابه


آخرین مطالب