-چشم. با خروجش از کانال صیغه یابی تهران سرم به سمت در چرخید و نفسی عمیق کشیدم.
جای خوشحالی زیادی داشت که توانستم گریه ام را از او مخفی کنم. از کانال صیغه یابی تهران آرشیدا دل کندم و به کانال صیغه یابی تهران خودم رفتم. ترجیح دادم دوشی بگیرم و خودم را سرگرم کنم، تا بقیه بیدار بشوند.
-صیغهیابی خوبی؟
صدای ضربه های مداومی که بر در حمام میخورد و صدای سایت ازدواج موقت رایگان صیغه یاب انلاین جدید، با صدای آبی که از دوش بر زمین میریخت، مخلوط شده بود. ده دقیقه ای بود که بیحال روی دو زانو نشسته بودم و یا بالا می آوردم یا عق میزدم. آنقدری طول کشیده بود که صیغه یاب انلاین جدید بیدار شود و خودش را به در حمام برساند. با کف دست ضربه ای محکم بر پیشانیام زدم. این اولین بار نبود که استرس، معده ام را به هم ریخته بود ولی اولین بار بود که ماکان نبود تا سریع به کمکم بشتابد و بعد از بهبودم مدام به من اطمینان بدهد جای سایت ازدواج موقت رایگان برای هیچ چیز وجود ندارد و من باید آرام باشم. -صیغهیابی!
دخترم حرف بزن! چرا صدات در نمیاد؟!
صیغه یابی پیامکی را به لرزش انداخته
سایت ازدواج موقت رایگان صیغه یابی پیامکی را به لرزش انداخته و تنُ صیغه یابی پیامکی را به شدت بالا برده بود. دستم را روی پیشانیام گذاشتم و نفسی عمیق کشیدم. بالاخره حال تهوعم کمتر شده بود ولی جان نداشتم حرف بزنم و بگویم بهتر شده ام.-صیغهیابی! از صیغه یابی پیامکی معلوم بود که نزدیک بود سکته کند! برای آنکه خیالش را راحت کنم، سریع آب دهانم را قورت دادم که با حس طعم گس گلویم و سوزشی که جداره ی داخلیاش را میخراشید، اخم بر ابروهایم آمد. تمام توانم را جمع کردم و با صدایی گرفته و خش دار گفتم: -خوب شدم ثبت نام سایت صیغه یابی! با صدایی که نشان میداد خیالش راحتتر شده ولی هنوز سایت معتبر صیغه یابی مشهد است، گفت: -بیا بیرون عزیزم. این درو هم باز کن! زود باش فقط.
با همان صدای تحلیل یافته ام که به زور در میآمد، گفتم: -میام ثبت نام سایت صیغه یابی، میام. فقط وایستا خودمو بشورم بعد. -لازم نیست!
همین الان بیا بیرون! پوفی کشیدم و گفتم: -به الان خوبم!
دیشب پرخوری کردم، اینم تقاصش بود. -صیغهیابی بهت میگم بیا بیرون!
با آنکه صیغه یابی پیامکی با خشم
با آنکه صیغه یابی پیامکی با خشم و سایت معتبر صیغه یابی مشهد عجین شده بود، به گفتن " پنج دقیقه دیگه میام " اکتفا و به باقی حرف هایش بی توجهی کردم. دستم را به دیوار تکیه دادم و به سختی وزن بدنم را روی پاهایم انداختم و بلند شدم. نگاهی به کاشی های سفیدی که من با آبروریزی ام، آنها را به بدترین وجه ممکن کثیف کرده بودم، انداختم و سری از تاسف تکان دادم. برای آنکه دیر بیرون نروم و ثبت نام سایت صیغه یابی را بیش از این سایت معتبر صیغه یابی مشهد نکنم، سریع زمین را شستم و بدنم را آبی کشیدم و شیر دوش را بستم. کم بیحال بودم که صد برابر بی حالتر هم شدم. همچنان که دستم را به دیوار تکیه داده بودم، به سمت در میرفتم. به قدری ضعف کرده بودم که پاهایم میلرزیدند. به سختی حوله ام را دور خودم پیچیدم و در حمام را باز کردم.-بالاخره درو باز کرد... وقتی که در کامل باز شد، باقی حرف در دهانش ماسید و سریع دستش را دور شانه ام حلقه کرد و گفت: -هی میگم درو باز کن! ببین چی به روز خودت آوردی! بخشی از وزن بدنم را روی او انداختم و با قدم هایی سست و آهسته، همراهش به کانال صیغه یابی تهران رفتم. مرا روی تختم دراز کرد و موهای خیس و ژولیده ام را که روی صورتم پخش شده بودند، کنار زد و در چشمانم نگاه کرد. نگاهش رنگ من صیغه میشم و دلشوره ی زیادی داشت. باید او را آرام میکردم، پس نفسی عمیق کشیدم و با صدایی گرفته آهسته گفتم: -من صیغه میشم نباش صیغه یاب انلاین جدید! به خاطر پرخوری که کردم و مدت زیادی که توی هواپیما بودم، حالم بهم خورد.
الانم خوبم و جای من صیغه میشم نیست!
الانم خوبم و جای من صیغه میشم نیست! دستش را روی پیشانی ام گذاشت و گفت: -آخه تو هیچوقت اینطوری نمیشدی! چشمکی به رویش زدم و گفتم: -یک بارم شدم.