جایی که عشق ما از آن جا شروع شد. من بایستی اعتراف کنم که بی میل نبوده و نیستم که سری به قلعه قدیمی خودم بزنم ولی به هیچ وجه دلم نمی خواست که ترا مجبور به کاری بکنم که شاید برایت خسته کننده باشد. من ترا از دربار که تو جواهر بی بدیل آن جا هستی جدا کرده و به دشت های بی آب و علف ببرم کار چندان درستی به نظر نمی رسد. من به شخصه سايت صيغه يابي هلو قلعه را باوجود همه خرابی هایش دوست داشته چون خانه پدر و اجداد من بوده است. ممکن است که سایت صیغه یابی هلو قلعه، واقعا قلعه بدبختی باشد ولی در آن جا همه افراد خانواده من دفن شده اند. و از سایت صیغه یابی هلو ورود به پنل کاربری گذشته در سايت صيغه يابي هلو محل بود که من برای اولین مرتبه ترا دیدم. من در آنجا باید که محراب درست کنم.
سایت صیغه یابی موقت هلو جواب داد:
من هم اغلب فکر می کنم که آیا آن گل رز وحشی هنوز هم گل می دهد؟ سایت جدید صیغه یابی هلو جواب داد: بله... هنوز هم گل می دهد. سایت صیغه یابی هلو پنل کاربری بخاطر تماس جادویی تو بوده است. هرچند که کسی نیست که گل های آن را ببیند. ایزابل که از سایت صیغه یابی هلو ورود به پنل کاربری کلام ورود به پنل سایت صیغه یابی هلو تحت تاثیر قرار گرفته بود با خنده گفت:
آه. .. عالی جناب من... درست بر عکس شوهر های دیگر تو بعد از ازدواج خیلی بیشتر جذاب، متعارف و خوش بیان هستی. تو با من طوری رفتار می کنی که انگار دفعه اول است که مرا می بنی. و حالا میل دارم که تمایلات تو با هوا و هوس های من جورشده و آیا موافق هستی که در سايت صيغه يابي هلو هفته با هم به قلعه سیگونیاک برویم؟ حرارت زیاد تابستان دیگر برطرف شده، هوا واقعا خوب است و ما می توانیم از سایت صیغه یابی هلو مسافرت سایت صیغه یابی هلو ساوه کاملا لذت ببریم. والومبروز با ما می آید و من شیکیتا را هم با خودمان می آورم. مطمئنا او از این که به مسقط سایت صیغه یابی موقت هلو بر می گردد خوشحال خواهد شد. تدارکات مسافرت به سرعت تهیه و مسافران ما عازم سایت صیغه یابی هلو پنل کاربری سفر طولانی شدند.
به طرف قلعه سایت جدید صیغه یابی هلو می رفت رسیدند
آن ها با سرعت حرکت و از هوای خوب استفاده می کردند. والومبروز از قبل اسب های یدکی را به نقاط مشخصی در مسیر فرستاده بود و در عرض چند روز آن ها به جاده باریکی که از جاده اصلی منشعب می شد و به طرف قلعه سایت جدید صیغه یابی هلو می رفت رسیدند. ساعت حدود دو بعد از ظهر بود که کالسکه آن ها به جایی رسید که از آن جا می توانستند قلعه را مشاهده کنند. ورود به پنل سایت صیغه یابی هلو آن چه را به چشم می دید نمی توانست باور کند. او هیجان زده، گیج، مبهوت و بشدت تحت تاثیر قرار گرفته بود. او قلعه ای را که از بچگی دیده و با آن آشنا بود دیگر نمی شناخت. همه چیز مثل اینکه معجزه ای رخ داده باشد عوض شده بود. جاده باریک صاف و مسطح شده و علف های هرز از روی آن زدوده شده بود. روی سطح جاده سنگریزه های جدید ریخته شده و چاله و دست انداز در آن بچشم نمی خورد.
گیاه های اطراف همه به یک اندازه چیده شده و شاخه هایی از درختان که مانع از عبور رهگذر اتفاقی آن جا می شد همه از بین رفته بود. شاخه های بلند درختان در بالا بهم رسیده و روی جاده را به صورت سقفی پوشانده که وقتی کالسکه از زیر آن عبور می کرد مثل سايت صيغه يابي هلو بود که در داخل یک تونل سبز حرکت می کند. بعوض یک ساختمان نیمه مخروبه که هر آن انتظار فرو ریختنش می رفت حالا یک قلعه زیبا و جدید در مقابلشان قد علم کرده بود. سایت صیغه یابی هلو قلعه جدید به قلعه قدیمی شباهت داشت ولی سایت صیغه یابی هلو ورود به پنل کاربری شباهت مانند شباهت یک جوان به پدرش بود. همه چیز دقیقا همان طور بود که در گذشته وجود داشت فقط نو و تازه شده بود. خیلی ساده... قلعه پیر جوان شده بود. دیوارها بدون شکستگی و صاف بودند. چهار برج بزرگ و بلند در چهار گوشه قلعه سر جای سایت صیغه یابی هلو ساوه قرار داشتند و خروس های باد نمای آن ها که تعویض و نو شده بود زیر تابش آفتاب برق می زدند. سقف قلعه به کلی عوض و نو شده بود. سفال های سقف با دقتی زیاد چیده شده و طرح های مختلفی بوجود آورده و رنگ سفال ها گله به گله تفاوت می کرد و منظره بدیعی ایجاد کرده بود. تمام پنجره ها تعویض شده و شیشه های جدید که در چهار چوب های نو قرار گرفته بودند درخشش خاصی به این قلعه زیبا می بخشیدند. بجای در قدیمی کرم خورده حالا یک در باشکوه و بزرگ قرارداشت.