خانواده کانال تلگرامی صیغه در اصفهان که در روی آن زرکوب شده بود
به راحتی روی لولای خودش می چرخید. در بالای کانال تلگرامی صیغه یابی در مجلل، آرم خانوادگی کانال تلگرامی صیغه خود نمایی می کرد. سه لک لک زرین روی مزرعه لاجوردی و شعار خانواده کانال تلگرامی صیغه در اصفهان که در روی آن زرکوب شده بود. برای چند دقیقه کانال تلگرامی صیغه در اصفهان بدون اینکه حرفی بزند به منظره قلعه زیبا و مجللش خیره شده بود. او طوری شگفت زده و تحت تاثیر احساساتش قرار داشت که قادر به صحبت کردن نبود. ناگهان به طرف ایزابل برگشت، دست های او را در دست گرفت و در حالی که از سر و روی کانال تلگرامی صیغه یابی تهران خوشحالی می بارید به ایزابل گفت:
" فرشته زیبای مهربان و سخاوتمند من... این ها همه کار توست. کانال تلگرامی صیغه در اصفهان تغییرات زیبا و ارزنده که صورت گرفته جادوی خود توست که همه چیز را در زندگی من تغییر داده و بهشتی کرده است. من نمی توانم درجه احساسات خودم را از از کانال تلگرامی صیغه یاب کار جادویی تو بیان کنم و بگویم که تا چه حد من به تو مدیون هستم و این کار تو چقدر مرا خوشحال کرده است. تو فرشته ای هستی که پا به هر جا می گذاری آن جا را به بهشت تبدیل می کنی. بدون اینکه یک کلمه به من بگویی تمام کانال تلگرامی صیغه مشهد کار های ملکوتی را انجام داده و به خواسته قلبی من که هرگز به زبان نیاورده بودم جامه عمل پوشاندی. "
ایزابل که از این همه شادی و سپاس گزاری سیگونیال بوجد آمده بود به نرمی گفت:
" تو باید از یک جادوگر واقعی که تمام کارهای مرا انجام داد تشکر کنی. "
و به دوک دو والومبروز که روبرویش نشسته بود اشاره کرد. دو مرد جوان لحظه ای دست یکدیگر راگرفته و با لبخند به یکدیگر نگاه می کردند. بین کانال تلگرامی صیغه موقت دو موجود وارسته و مهربان تفاهمی بر قرار بود که احتیاج به هیچ کلامی نبود. در کانال تلگرامی صیغه در اصفهان حال کالسکه به جلوی در بزرگ قلعه رسید و ' پیر ' مستخدم وفادار بارون با لباس های فاخر و لبخندی بر لب آن جا ایستاده و انتظار آنان را می کشید. بعد از خوش آمد گویی از طرف مستخدم پیر آن ها وارد سرسرا شدند که مانند همه جاهای دیگر ساختمان به بهترین وجه ی تعمیر و باز سازی شده بود. آن ها در آن جا از کالسکه پیاده شده و لحظه ای در آنجا توقف کردند و زیبایی و جلال آن را ستودند. از آن جا وارد هال بزرگ شدند که در آن ها هشت یا ده مستخدم با لباس های مرتب صف کشیده و به تازه واردان تعظیم کردند. هنرمندان نقاش نقاشی های کهنه و رنگ و رو رفته را دستکاری کرده و برق و جلای گذشته را به آن ها بر گردانده بودند.
بلکه به کانال تلگرامی صیغه حلال قلعه مانند یک اثر هنری می نگریست
مجسمه بزرگ هرکول که قرنیز های سنگین سقف را بر دوش داشت. بوته های رونده در روی دیوارها تا سقف رفته و در روی سقف آن لکه های نازیبا که در اثر نشت آب باران روی سقف آب برنگ که یاد آور آسمان لاجوردی بود ایجاد شده همه ترمیم شده و به عظمت سابق برگشته بود. کف پوش های خراب و ناهموار جای خود را به کف پوش های مجلل و زیبا داده بود. تمام اسباب و اثاثیه هم یک مرمت شده و یا نو شده بودند. پارچه های گلدوزی شده اطاق خودکانال تلگرامی صیغه با کمال دقت نسخه برداری شده و درست به همان ترتیب قدیمی روی دیوار ها نصب شده بود. ایزابل با آن طبیعت اشرافی و سلیقه کامل خود به هیچ وجه در صدد استفاده از چیزهای فوق مجلل و پر زرق و برق در پرداخت قلعه کانال تلگرامی صیغه نبوده و سعی او در مرمت و نگاه داری کانال تلگرامی صیغه یابی قلعه باستانی بود بدون اینکه به ترکیب اولیه آن آسیبی وارد شود بود. او نمی خواست که زرق و برق همه چیز چشم ها را خیره کند بلکه به کانال تلگرامی صیغه حلال قلعه مانند یک اثر هنری می نگریست که در بهترین حالت به ترتیب روز اول خود باز گردد.
او به سادگی میل داشت که برای شوهرش دنیای کودکی کانال تلگرامی صیغه یابی تهران را که در کانال تلگرامی صیغه یاب قلعه سپری شده بود باز گردانده. به همراه مرمت های لازم کانال تلگرامی صیغه مشهد مکان تاریخی را برای نسل های بعد حفظ کند. کانال تلگرامی صیغه موقت خانه اشرافی حالا زیبا و دل انگیز شده بود و پرتره هایی که در سالن بزرگ تمیز و توسط هنرمندان کیفیت سابق را پیدا کرده بودند به کانال تلگرامی صیغه حلال همه تغییر با لبخند نگاه می کردند.