کلافه با غیظ گفت: شش دانگ این خونه مبارکت باشه. کتاب و لپتاپش را بر داشت و به طرف اتاقش رفت. حوصله بحث با آرمین را نداشت شاید می ترسید که با بحث بی مورد فرصت طلایی ای را که بدست آورده است از دست بدهد.اما نمی دانست چرا لحظه ای در برابر نگاه پر از شک آرمین عصبانی شده و کنترلش را از دست داده است.
لینک تلگرام صیغه حلال سرگرم مطاله پرونده ای بود
و شروع به خواندن کرد وسط بود که آرمین پس از چند تقه ای که به در زد بی اجازه وارد اتاقش شد و گفت: کجایی تو!چرا جواب نمی دی؟. ولی وقتی متوجه شد سایه در حال است بی هیچ حرفی از اتاق بیرون رفت و در را پشت سرش بست. بعد از را سر جایش قرار داد و از اتاق خارج شد. لینک تلگرام صیغه حلال سرگرم مطاله پرونده ای بود درحالی که به طرف آشپزخانه می رفت پرسید: با من کاری داشتی؟
بدون اینکه سرش را از روی پرونده در دستش بردارد گفت: تو در اتاقمو قفل کردی! دو فنجان از کابینت برداشت وگفت: شرمنده یادم رفت کلید و سرجاش بذارم دلیلی برا قفل کردنش داشتی در حالی که در فنجان ها چای می ریخت گفت: کانال صیغه حلال قم!
کانال صیغه حلال قم به کیک های من خیلی علاقه داره
اون خیلی کنجکاو و شیطونه، نمی خواستم باعث کنجکاویش بشه باید قبل از اینکه مامانم متوجه این موضوع بشه این کارو می کردی تکه ای کیک برید ودر پیشدستی گذاشت وگفت: مامانت وقتی من مریض بودم متوجه شده که این هم تقصیر تو که مانع کنجکاویش نشدی حالا جوابشو چی دادی؟ سینی را برداشت واز آشپزخانه خارج شد لینک تلگرام صیغه حلال با سنگ دلی تمام جوابش داد: گفتم: اون وقت که منو مجبور به این ازدواج می کردین؛ باید فکر اینجاش می بودید! برای کنترل خشمش لحظه ای چشمانش را برهم فشرد ونفس عمیقی کشید اصلا نمی خواست با او بحث کند. چای و پیشدستی کیک را مقابلش روی میز قرار دادوگفت: کیک تازه است، عصری درست کردم! روی مبل روبرویش نشست. لینک تلگرام صیغه حلال با گوشه چشم نگاهی به کیک انداخت وگفت: کدبانو شدی! تو که از این کارا بلد نبودی؟ بودم! اما توی خونه تو حس همه چیز ازم گرفته شده حالا چی شده امروز حسش و پیدا کردی؟! کانال صیغه حلال قم به کیک های من خیلی علاقه داره، برای اون درست کردم به مبل تکیه زد وبا نگاهی عمیق به او، گفت: کانال صیغه حلال قم باتو خیلی فرق داره با لبخندی گفت: اینو همه می گن،
اون خیلی شیطون وزبون درازه تو شیطونی که تو رو دست خود شیطون هم زدی از نظر زبون هم فک نکنم کسی به پای تو برسه منظورم قیافه هاتونه تو با موها و چشمای روشن اصلا شبیه خانواده ات نیستی اگه خودم زمان تولدت و به یاد نمی آوردم امکان نداشت باور کنم بچه اون خانواده باشی من شبیه مادر بزرگ پدریمم اون ترک بوده با مو وپوست خیلی روشن بچگی هات خیلی بورتر بودی.
موهای طلایی که زیرنور آفتاب برق می زد با چشم های سبزکه آدم و به یاد جنگل می انداخت با شادی و هیجان گفت: چه جالب تو بچگی های منو یادت میاد؟
با نوعی تمسخر گفت: آره یه دختر جیق جیقو بد عنق که با گریه هات همه رو عصبی می کردی اما مامانم همیشه میگه من خیلی بچه آرومی بودم بودی! البته تا وقتی که گروه تلگرام صیغه حلال قم سر به سرت نمی ذاشتد و دل بود سوالی که از خیلی وقت پیش توی سرش وول می خورد را بپرسد یا نه نهایتا تسلیم عقلش شد وآرام پرسید گروه تلگرام صیغه حلال قم تو لحظه ای که قرار ازدواجمونو گذاشتنو به یاد میاری ؟
به جای گروه تلگرامی صیغه حلال قم می بود
پرونده توی دستشو کنار گذاشت وپیشدستی کیک را جلو کشید و گفت: آره اما اونوقت ها اصلا قرار نبود تو نامزد من باشی! کنجکاوانه پرسید منظورت چیه ؟ گروه تلگرام صیغه حلال قمل لحظه ای در سکوت نگاهش کرد سایه زیر نگاهش طاقت نیاورد و دوباره پرسید منظورت چی بود که قرار نبود من نامزد تو بشم، پس اونهمه اصرار گروه تلگرام صیغه حلال قمل میان حرفش پرید وگفت: اصرار بابام بود، اون فقط می خواست تو عروسش بشی البته با هر کدوم از پسراش، فرقی نمی کرد با ناراحتی گفت: فرقی نمی کرد! پس چرا اینهمه اصرار میکرد حتما با تو ازدواج کنم آرام پرسید: دوست داشتی گروه تلگرام صیغه حلال قم جای من بود؟ لحظه ای جاخورد او هرگزدلش نمی خواست گروه تلگرام صیغه حلال قم به جای گروه تلگرامی صیغه حلال قم می بود شاید اگر گروه تلگرام صیغه حلال قم می بود هیچ کدام از این مشکلاتی که امروز داشت را نمی داشت اما به هرحال گروه تلگرامی صیغه حلال قم عشق اولش بود و او حاضر بود در کنارش هر سختی را تحمل کند گروه تلگرامی صیغه حلال قم که او را در متفکر دید با لحن غم گرفته ای گفت: البته که دوست داشتی کانال تلگرام صیغه حلال قم حرفش را قطع کرد وهیجان زده گفت: تو هم آرزو داشتی کانال تلگرام صیغه حلال قم جای تو بود نه؟ با پوزخندی تلخ ادامه داد آره اگه کانال تلگرام صیغه حلال قم بود دیگه هیچ نیازی به این همه خیمه شب بازی وسیاه کردن بقیه نبود آرمین با آرامش گفت: ازاینکه حالا زن منی، نه کانال تلگرام صیغه حلال قم. ناراحتی! عصبی نیشخند غلیظی زد وگفت: مگه من زن توام!. من فقط مهمون چند ماهه خونتم که مجبورم در کنارت زندگی کنم این چیزیه که خودت همیشه میگی من نمی خواستم تو همسرم بشی چون برای این کارم دلیلی داشتم پر از خشم نالید چه دلیلی ؟ لحظه ای مردد ماند وپس از سکوتی تلخ نهایتا با تردید گفت: من اززن های زیبایی که زیباییشون و همه تحسین می کنند
متنفرم با پوزخندی گفت: سلیقه تورو باید تو گینس ثبت کنن چرا! چون منطقیم و نمی خوام زنی داشته باشم که چشم همه مردها دنبالش باشه نه، چون یه مشکل اساسی داری! مشکل من فقط اینه که نمی خوام هر جا میرم دو چشم کثیف وآلوده به هوس دنبال همسرم باشه و مجبور باشم همیشه در مقابل این نگاه ها ی هرزه ازش مواظبت کنم پس همسرت چی؟
نه کانال تلگرام صیغه حلال قم
تو به اون هیچ اعتمادی نداری ؟ همه زن ها در برابر نگاه پراز تحسین مردها کم میارن و خودشونو می بازن تو داری با این حرفت به من توهین می کنی اما من اصلاقصد توهین به تورو ندارم این چیزیه که با همه وجود باورش کردم از اینکه این همه دیدگاه آرمین پرازشک وتردید بود قلبش فشرده شد
پس با دلخوری گفت: پس با این حساب باید دنبال زنی باشی که کسی رغبت نگاه کردن بهش و نداشته باشه من یه چند تایی می شناسم می خوای هر وقت از هم جدا شدیم آدرساشون و بهت بدم؛ برو هرکدوم که زشتربود و انتخاب کن با بی خیالی از کنایه اش به طرفش نیم خیز شد وآرام گفت: توداری به خوشگلی خودت می نازی! نه من فقط خواستم بگم کسی و که دنبالشی و تا حدودی می شناسم من برای انتخابم نیازی به نظرتو ندارم!. فک کنم اینو قبلانم بهت گفته باشم.