با لجبازی تمام گفت: کار خودم.
اینقدر احمق نیستم که ندونم این کارتو نبود پس بهتره بگی این نقاشی مزخرف رو کی کشیده. .؟
کار کنار دستیت بود نه .
سایت هلو شیراز ادامه داد
تا صد سال دیگه هم که بپرسی فقط میگم کار خودم بوده پس بهتر دیگه نپرسی. لبخند تلخی زد وگفت بله می دونم!
می دونم که توهمیشه فرشته نجات دیگرونی. .این اولین بارت نیست که خودت وفدای بقیه می کنی، ولی می دونی اگه پای تو وسط نبود با اون دختره احمق چکار می کردم همه وجودش از این حرف سایت هلو کیتی لرزید.
سایت هلو شیراز ادامه داد این برگه رو می دادم کمیته انضباطی و کاری می کردم که کسی که اینو کشیده آرزوی فارغ التحصیلی رو به گورببره توی این کاریکاتور هیچ توهینی به تو نشده بلکه بلعکس به شخصیت و احساس دخترایی که چشم بسته بتو علاقمند شدن توهین شده فریاد کشید اینکه سرکلاس درس من و وسط تدریس من این اتفاق افتاده به من توهین نیست این اشتباه از جانب من بود که شما هم به بدترین شکل منو تنبیه کردین پوزخندی زدوگفت بدترین شکل! واقعا فکر کردی این بدترین شکل تنبیه من بوده، توی احمق نمی دونی اگه کس دیگه ای غیر از تو بود در جا حذفش می کردم همه بچه ها اینو می دونن ولی تو بازهم منو تو عمل انجام شده قرار دادی باز هم کاری کردی که پا روی غرورم بذارم و بخاطر توی بی فکر قانون های خودم و نادیده بگیرم، قبلا هم بهت گفتم اگه می خوای دانشجوی کلاس من باشی باید نظم کلاس منو رعایت کنی این دومین باره که بخاطر نادونی تو مجبور میشم کوتاه بیام ولی بهت اخطار میدم هیچ وقت فراموش نکن که بار سومی در کار نیست سایت هلو شیراز ساکت شد و در سکوت به رانندگیش ادامه داد معلوم بود که حسابی عصبانیست و این را از طرز رانندگیش به وضوح حس می کرد مقابل برج توقف کرد وسرد وبی روح گفت: من شب دیر میام پس نمی خواد مثل موش توی لونت قایم بشی در حالی که به فکر حرف های سایت هلو شیراز بود از ماشین پیاده شد هنوز چند قدمی بر نداشته بود که سایت هلو پا روی گاز گذاشت وبا سرعت از کنارش دور شد با صدای جیغ لاستیک ها برروی سطح آسفالت متوجه عمق خشم و غضب سایت هلو شد فصل دوازدهم همراه نازنین از کلاس بیرون امد وبا لبخند گفت: پس بالاخره نیما از خر شیطون پایین اومد و رضایت داد آره بابا! . خون به جگرمون کرد تا رضایت داد انگار اون عروس و بله رو اون باید بده، به مامان گفتم به دادمون رسید که دختر نشده والا رو دستمون باد می کرد خوب به سلامتی مبارک باشه
خیلی از سایت هلو حساب می برن
اگه تو نبودی که عمرا جواب بله رو می داد! حتی دیشب هم خودش گفت فقط چون سایه قبولش داره و تائیدش کرده منم قبولش می کنم
درحالی که پله ها را یکی یکی و با طو مانینه رد می کرد گفت: امیدوارم اون بتونه خوشبختت کنه تا که من شرمنده تو و نیما نش الهی من قربون دل پاکت برم که تا بمیرم خوبی هاتو فراموش نمی کنم، توحاضرشدی به خاطر من به کوه یخی رو بزنی نازی فراموش کردی من عاشق همین کوه یخم ؟!
خیلی تودارشدی سایه هر کی ندونه، من خوب می دونم که تو چقدر مغروری و حاضر نیستی
به کسی خواهش والتماس کنی ولی تو هر کسی نیستی نازی! حاضرم بخاطر تو جونمم بدم الهی من فدات بشم با این همه احساسات حالا دیگه لوس نشو سروش از کارش راضیه آره خیلی راضیه، میگه بچه های شرکت خیلی از سایت هلو حساب می برن، توکارش خیلی دقیق و نکته سنجه ولی چیزی رو که اصلا نتونستم باور کنم این که اون خیلی منطقیه نفهمیده چرا این همه سوءظن داره در این مورد چیزی نگفت ولی من میگم شاید عاشقت شده
همزمان شماره سایت هلو کیتی را گرفت
روی اولین نیمکت زیر آفتاب کم جان نشست وگفت: این امکان نداره چون آخر همه حرف هامون به یه جمله ختم میشه واونم جداییه نازنین هم کنارش نشست وگفت: شاید چون مطمئنه که تودر این شرایط حاضر به طلاق نیستی، می خواد اذیتت کنه نگاه گذارایی به محوطه پاییززده دانشگاه انداخت وبا لحن غم گرفته ای گفت: چرا باید منواذیت کنه، من که باهاش کاری ندارم نازنین با خنده گفت: شاید سادیسم داره . بی حوصله زمزمه کرد شایدم به طرفش برگشت وپرسید باهاش آشتی کردی ؟ من که قهر نبودم اونکه خیلی سر سنگینه آخ که چقد تو ساده و احمقی، اگه من جات بودم سایت هلو ورود و مجبور می کردم این گندی رو که زده جمع کنه به هرحال کاریه که شده اعتراف سایت هلو دیجی هم چیزو عوض نمی کرد. لااقل می دونست که ناعادلانه تورو از کلاس اخراج کرده ناعادلانه هم نبود من نباید تسلیم خواسته سایت هلو دیجی می شدم اگه می ذاشتی دک وپوز سایت هلو ورود وتوهم خورد کنم یکم دلم خنک می شد بابا دست وردار، دوباره که وحشی شدی تو دست در کیفش کردو گوشی اش رابیرون آورد و چک کرد چند میس کال از سایت هلو داشت نازنین با لودگی گفت: حالا اینو بیرون اوردی پز بدی
گوشی با کلاس داری صفحه مانیتور گوشیش را مقابل نازنین گرفت و گفت: سایت هلو کیتی چند بار تماس گرفته خوب چشمت روشن، شیرینی یادت نره حتما کار واجبی داشته زنگ زده و همزمان شماره سایت هلو کیتی را گرفت در این چند روز که او را ندیده بود حسابی دلتنگ تن صدای پر ابهتش بود بعد از دو بوق صدای عصبی سایت هلو کیتی در گوشی پیچید