کاغذ مچاله شده را با حرص روی داشبورد پرت کرد وگفت: چرا؟....چرا؟
پسره الدنگ عوضی با خودش چه فکری کرده!
سايت همسريابي خارجي با ترس
سايت همسريابي خارجي با ترس کاغذ رااز روی داشبورد برداشت وخواند همه این روزهای تلخ را با یاد عشقت فراموش خواهم کرد چرا که دوستت دارم وتا ابد خواهم داشت همیشه و همه وقت! قربانت نیما سایت معتبر همسریابی خارجی فریاد کشید بهت گفتم این جعبه رو پرت کن بیرون به آرمین حق می داد عصبانی شود خودش هم از دست نیما دلگیر بود چرا وقتی بارها به اوگفته بود هیچ حسی به او ندارد این همه مطمئن از علاقه سايت همسريابي خارجي به خودش امیدوار بود در حالی که کاغذ را پاره می کرد برای آرام کردن آرمین گفت: ببین این کاغذ برای من هیچ ارزشی نداره اصلا فکر کن این جعبه از طرف نیما نیست آرمین محکم داد زد: منو احمق فرض کردی، یا خودت پرتش می کنی بیرون یا خودم این کارو می کنم مستاصل با لحن آرامی نجوا کرد: آخه این یه هدیه است کسی هدیه رو که از بین نمی بره آرمین به طرفش برگشت ودر چشمانش زل زد وبا پوزخندی گفت: جدی! پس هدیه است و کسی هدیه رو از بین نمی بره، تو که این چیزا رو این همه خوب می دونی پس چرا برای پس دادن هدیه پدرم اون قشقرق و به پا کردی! هان چرا؟ .چرا برای اون گوشی موبایل اون همه حرف بار من کردی مگه اونا هدیه نبودن! با نهایت درماندگی گفت: قول میدم فراموش کنم این از طرف نیماست آرمین عصبی شیشه را پایین داد و جعبه را از دستش بیرون کشید، سايت همسريابي خارجي سریع با هر دو دستش دست آرمین را به چنگ گرفت و با التماس گفت: سايت همسريابي خارجي خواهش می کنم
این کارو نکن!
در عمق چشمان عسلی سایت همسریابی خارجی افتاد
نگاه پر ازخشمش در عمق چشمان عسلی سایت همسریابی خارجی افتاد، چشمان درشت وزیبایش پرااز اشک بود
باز هم این چشمان افسونگر بی قرارش می کرد جعبه را آرام به طرفش پرت کرد و با قدرت تمام پدال گاز را فشرد اتومبیل مثل پر کاهی سرعت گرفت عصبی از بقیه ماشین ها سبقت می گرفت و جلو می رفت سایت همسریابی خارجی با ترس دستگیره درب را گرفت و گفت: سایت های همسریابی خارجی خواهش می کنم یواشتر ممکنه تصادف کنیم بی توجه به حرف سایت همسریابی خارجی همچنان با سرعت پیش می رفت سایت همسریابی خارجی در حالی که دسته در را می فشرد دوباره با التماس گفت: سایت های همسریابی خارجی التماست می کنم آرومتر من از سرعت بالا می ترسم سایت های همسریابی خارجی بی توجه بدون اینکه سرعتش را کم کند از یک فرعی وارد اصلی شد و نزدیک بود با خودرویی که مستقیم می رفت برخورد کند
سایت همسریابی خارجی ها از ترس جیغی کشید و چشمانش را فرو بست ولی بهترین سایت همسریابی خارجی با مهارت خاصی اتومبیلش را مهار کرد سایت همسریابی خارجی ها چشمانش را گشود و فریاد زد اگه می خوای کورس بذاری منو همین جا پیاده کن
بهترین سایت همسریابی خارجی هم داد زد
بهترین سایت همسریابی خارجی هم داد زد: بهتره سر جات بشینی و خفه خون بگیری اگه دلت می خواد خود کشی کنی بهتره تنها بمیری چون من هنوز جوانمو آرزو دارم جدی.!. .
حالا که اینجور شد باید با هم بمیریم چون تنهایی اصلا اون دنیا بهم خوش نمی گذره و همزمان سرعت ماشین را بیشتر کرد سایت همسریابی خارجی ها با وحشت به کیلومتر نگاهی انداخت بهترین سایت همسریابی خارجی بدون اینکه راهنما بزند جهت مسیرش را عوض کرد وبدون توقف بریدگی را دور زد سرعتش چنان زیاد بود که سایت همسریابی خارجی ها با ترس فرمان را محکم گرفت و گفت: سایت های همسریابی خارجی رایگان با این سرعت بالا حتما تصادف می کنیم
خواهش می کنم سرعتتو کم کن با خشم دستش را از روی فرمان پس زدو گفت: این راهیه که خودت انتخاب کردی از سر ناچاری در حالی که با دکمه بالابر شیشه را پایین می کشید جعبه را بیرون پرت کرد وداد زد بیا! . حالا راحت شدی جعبه ازبرخورد به سطح اسفالت مثل بمب منفجر شد وهر تکه اش یک طرف رفت سایت های همسریابی خارجی رایگان نگاهی پیروز مندانه
سایت های همسریابی خارجی رایگان کمی از سرعتش کاست
به او انداخت و با تمسخر گفت: نمی دونستم اینقدر جونت برات عزیزه از اینکه باز هم تسلیم اراده اش شده بود ناراحت و عصبی با خشم داد زد: تو یه احمق عوضی هستی سایت های همسریابی خارجی رایگان کمی از سرعتش کاست و گفت: اینجوری یاد می گیری که هیچوقت نباید از هیچ مردی هدیه بگیری در حالی که نگاهش رابه خیابان می دوخت گفت: زودتر برو خونه چون دیگه نمی تونم بیشتر از این تحملت کنم مجبوری منو تحمل کنی چون می خوام برنامه امشب مو کنسل کنم من با برنامه های تو کاری ندارم منو برسون خونمون بعد هر قبرسونی که خواستی برو خونتون منظورت کجاست ؟ همونجایی که آرامش دارم یعنی خونه پدرم ولی خونه تو، خونه منه اینو همه می دونن احساس می کرد معرفی سایت همسریابی خارجی می خواهد تلافی همه رفتارهای این چند وقت اخیر را سر او خالی کند با خستگی تمام چشمانش را بر هم فشرد و فریاد کشید: خواهش می کنم دیگه بس کن! دارم از خستگی میمیرم و حوصله بحث با تو رو ندارم حالا هر گورستونی می خوای برو، فقط یه جا باشه که دیگه مجبور نباشم ریختتو بینم چقدر دلش برای پدر ومادرش تنگ شده بود، با یاد آوری آن ها اشکش سرازیر شد بیشتر از یک هفته بود که آن ها ر ا ندیده بود دلش نمی خواست به معرفی سایت همسریابی خارجی التماس کند که او را آنجا ببرد از اینکه این همه ضعیف و شکننده شده بود
سایت معتبر همسریابی خارجی نیم نگاهی به او انداخت
از خودش متنفر بود سایت معتبر همسریابی خارجی نیم نگاهی به او انداخت وآهسته گفت: برا یه جعبه مثل بچه ها گریه می کنی اشک های روی گونه اش را پاک کردوبه تندی گفت: بهتره خفه بشی در غیر اینصورت خودم خفه ات می کنم پوزخندی زدو گفت: خیلی دل و جرا ت پیدا کردی خشمگین فریاد کشید اگه یک کلمه دیگه گفتی باور کن خودمو پرت می کنم پایین با لبخندی شیرین گفت: